نقدي بر مصاحبه رييس هيات مديره پرسپوليس که روياي 14 قهرماني پياپي را مطرح کرده است / با كدام زير ساخت؟
اظهارنظری از سوی رییس هیات مدیره پرسپولیس که هوادارپسند به نظر میرسید، واکنشهای متفاوتی رو در پی داشت.
از جهت رسانهای، اکثرا آن را جدی نگرفتند و از کنارش بهعنوان کری فوتبالی گذشتند ولی موضوع از جهاتی قابلبررسی است. در وهله اول، اینکه اکثریت هواداران پرسپولیس در مواجهه با چنین وعدهای، دستوپایش را گم نمیکند و حتی به تحلیل و نقد آن میپردازد و حتی روی خوش نشان نمیدهد حکایت از تفاوتی است که آنها نسبت به طرفداران بعضی تیمهای دیگر در خود ایجاد کردهاند و قطعا در موفقیتهای پرسپولیس سهم زیادی داشته است. مساله دیگر بررسی طرح چنین موضوعی از جایگاه رییس هیات مدیره است.
مجید صدری میگوید: « تلاشمان این است که به نیت ۱۴معصوم، 14 بار پشت سر هم این کار را انجام بدهیم. ولی ششمی هم نصف راه میشود!»
مجید صدری، پرسپولیسی بودن خود را قبل از اینکه به پرسپولیس بیاید نشان داده بود. همکاری او با پرسپولیس دوران مدیریت جعفر سمیعی به گفته دوستان مشترکشان به قبل از پست گرفتن در پرسپولیس مربوط میشود و در این مورد با روشهای که منتقد و مدافع خاص خودش را دارد در حل مشکلات مالی هرچند با قرض، اقدام کرده است، همه اینها بهجای خودش و در نظر گرفته میشود ولی در کنارش، آخرین اظهارنظر فرصتی برای طرح چند موضوع است که امیدواریم توجه به آنهم به رییس هیات مدیره و هم به پرسپولیس کمک کند.
*افزایش فشار و اقدام علیه پرسپولیس
قبل از هر چیز بهعنوان سوال یک: آیا کشیدن پای یکسری مسایل به کریهای فوتبال که گاه با واکنشهای بیادبانه طرفهای مقابل همراه میشود، درست است؟ سوال 2؛ آیا ایجاد حساسیتها و جبههگیریهای جدید علیه پرسپولیس برای هیچ، اقدام مناسبی است؟ از این بگذریم که کریهای اینگونه برای هواداران است و کری خواندن مدیران شکل و شمایل دیگری دارد و باید به شکل ضرب شست رخ نمایی کند. از مشکلات پرسپولیس این است که از یکسو پرطرفدارترین بودنش و از سوی دیگر قهرمانیهای مکرر آن حتی برای در خارج از فوتبال، مساله و نگرانکننده شده است. این وضعیت باعث فشار مضاعفی روی همه بخشهای پرسپولیس شده است. از اثرات مخرب این مساله آن است که هر اقدامی علیه پرسپولیس بهراحتی پذیرفته میشود. میخواهد اشتباه داوری باشد یا حمله به پرسپولیس. این را بهخوبی شاهد بودیم. این وضعیت باعث شده است حتی بر سر راه فعالیتهای اقتصادی پرسپولیس کارشکنی صورت بگیرد و کسی هم برایش مهم نباشد. این وضعیت در ادامه بدتر هم خواهد شد بهویژه اگر پرسپولیس در صدر جدول حاضر شود.
سوال 3؛ در یک چنین شرایطی ، طرح مسایلی از این دست غیر از اینکه باعث مسلحتر شدن رقیبان بشود و به آنها ابزار بدهد و شرایط را برای پرسپولیس سختتر کند، آیا ثمره دیگی دارد؟ همانطور که در جریان بررسی پرونده حمله به اتوبوس پرسپولیس در فدراسیون در عمل اظهارنظرهایی در تایید این موارد اتفاق افتاد.
مواردی از این دست، دلیلی است که از مدیران پرسپولیس بخواهیم تا در باد گفتمان شبکههای اجتماعی نخوابیده و اقداماتی نکنند که در دنیای واقعی به آنها و پرسپولیس لطمه میزند.
این جدای از افزایش سطح توقعات افکار عمومی است که میتواند فشار روانی را روی تیم زیاد کند.
*چه کردهایم که به پشتوانهاش از آینده بگوییم؟
در همین ارتباط یکسوال هم مطرح میشود. اگر چنین هدف بزرگی واقعا وجود دارد و فقط در این حد نیست که هوادارانش به خاطر بیانش جیغ و فریاد و هورا بکشند. سوال چهارم مطرح میشود که برای رسیدن به آنچه اقداماتی انجام شده است؟ توجه داشته باشید که درباره اقدامات انجام شده، صحبت میکنیم نه حرفهای قشنگ درباره اقداماتی که باید انجام شود یا قرار است انجام شود.
متاسفانه سالهای سال است که مسوولان در همه حوزهها، برابر تریبون قرار میگیرند و میگویند باید فلان و بهمان اتفاق بیفتد و نمیافتد.
سوال 5؛ الان پرسپولیس در چند ماه گذشته چه کرده است که بخواهد به این هدف کمک کند؟ مجید صدری بهدرستی درباره لزوم درست کردن زیرساختها سخن میگوید. اصولا فلسفه وجودی خود را درست کردن همین زیرساختها میداند. به این ترتیب خود را در مجموعه پرسپولیس یک مدیر راهبردی معرفی میکند و سوابق او را هم که مطالعه میکنیم واقعا نمیتوان به کمتر از این هم باور داشت.
سوال 6؛ حالا میپرسیم در این مدت کدام زیرساخت درست شده است؟ واقعا نمیشود همهچیز را با بحث وجود قرارداد قبلی با کارگزاری که باید برود توجیه کرد. سوال هفتم و هشتم اینکه همین الان کدام طرح توسعهای مثلا در ورزشگاه شهید کاظمی اتفاق افتاده است؟ کدام زیرساخت اقتصادی فراهم شده است؟ پرسپولیس که از مدتها قبل تکلیفش با خودش روشن بود با کارگزار ادامه نمیدهد. سوال نهم این است که چرا بهطور موازی یك طرح یا پروژه اقتصادی تعریف نشد. منظور استفاده از ظرفیتی نیست که برای دیگران باشد که با آنها بیاید و با آنها برود؟
سوال نهم؛ الان نقشه راه اقتصادی پرسپولیس ترسیم شده است؟ اگر به ما پاسخ داده شود با توجه به شرایطی که وجود داشت، مجال و فرصتش نبود، تا حد زیادی میپذیریم. قصد شماتت که نداریم ولی الان یک حرفی زده شده است که یا نباید گفته میشد یا باید قبل از آن، این امور صورت میگرفت.
بهعنوان مثال به تیمهای پایه توجه کنیم. خب این روزها اتفاقات خوبی در آن بخش روی داده است ولی درنهایت در حد یک نظم دادن به همان شکل و شمایل سابق است. اگر همین حالا از کل اعضای هیات مدیره و حتی رییس آکادمی بهعنوان سوال دهم، پرسیده شود نقشه راه باشگاه برای رسیدن یک پدیده نوجوان به تیم اصلی در یک پروسه چند ساله چیست، هیچ پاسخی وحود ندارد. پاسخی هم اگر داده شود از سر باز کردن است چون اصلا سختافزار و همچنین آییننامه آن اصلا وجود ندارد. البته انتظار هم نداریم که آنهمه نابسامانی را این مدیران در این مدت کم برطرف کنند ولی نشانهای درباره حرکت در این مسیر هم فوقالعاده است. باشگاهی که میخواهد تا 7 سال دیگر پیاپی قهرمان شود، همین حالا باید برنامهاش برای تعدادی از بازیکنان روشن باشد که مثلا از فصل 1403-04 مرحلهبهمرحله به تیم اضافه شوند. پرسپولیس هیچ تشکیلاتی ندارد که حتی از بازیکنان حاضر، آماده و ارزانتر لیگ یک برای این منظور استفاده کند و بخشی از نیاز خود را از این طریق مرتفع کند.
کارگزار مانعی نبود که پرسپولیس حداقل از یک ،دو سال دیگر، بازیکنان خود را به رایگان از دست ندهد، مسالهای که هرسال به شکل آزاردهندهای اتفاق میافتد چون هرسال در بهترین حالت از یکی ، دو هفته قبل از پایان فصل به فکر نقل و انتقالات هستیم. برای این هم هیچ نقشه راه ، طرح راهبردی و استراتژی تعریف نشده است. شب امتحان که میرسد تازه میخواهیم لای کتاب را بازکنیم. نمیشود امور را روزمره پیش برد و اهداف را بلندمدت تعریف کرد.
تازه از همه اینها عبور کنیم، سوال یازدهم مطرح میشود که چه اعتباری به آینده تشکیلات مدیریتی باشگاه است که هرسال دستخوش تغییر میشود و اگر خارج از عرفی که در ایران است، اگر مدیر بعدی که شاید خود صدری باشد، در ارتباط با مواردی که گفته شد چه در دست دارد که بخواهد بر اساس آن برنامه قبلی را پیش ببرد؟
*سند بالادستی اقتصاد پرسپولیس کجاست؟
یک نمونه دیگر را مطرح کنیم. این روزها شاهدیم که باشگاه اعلام میکند جلساتی را برای تهیه پیشنویس قرارداد کارگزاری در دست تهیه دارد. این کار را هم برای اجرای فرایند مزایده انجام میدهند. این نشان میدهد که باشگاه حداقل خودش قصد دارد، فرایند مزایده را برگزار کند هرچند تجارب قبلی به ما میگوید که این مجال به آنها داده نمیشود ولی همینکه باشگاه تلاش خودش را میکند که کار قانونی پیش برود و مثلا امکان ایجاد فرصت برابر فراهم شود، ارزشمند است. ماجرا هم این است که شرکتکنندگان در مزایده این قرارداد را میبینند و بعد بر اساس آن تصمیم بر شرکت میگیرند و قیمت میدهند. البته شاید بازهم درنهایت یک سفارش شده، وارد عرضه شود ولی ما توضیح کتابی را گفتیم.
حالا در نقد این کار ارزشمند هم چند نکته وجود دارد. سوال دوازدهم این است که در میان حاضران در جلسه هیچ متخصص مذاکرهای ندیدهایم که طبعا باید روی بندهای قرارداد نظر بدهد.
سوال سیزدهم اینکه چرا این کار چند ماه قبل انجام نشد. برای تهیه چنین سندی نیازی به اقاله قرارداد با شرکت همکار فعلی نبود. این مساله خود باعث از دست رفتن زمان شده است، چرا؟
چنین پیشنویسی قرار است حدود فعالیتهای قابلواگذاری را مشخص کند. یک قرارداد است، پس خودش نمیتواند سند راهبردی باشگاه در حوزه مسایل اقتصادی باشد و درستتر این است که بر اساس يك سند بالادستی تنظیم شود. سوال چهاردهم اینکه آیا اصلا چنین سندی وجود دارد؟ اگر دارد، چه افرادی با چه تجارب، شناخت از بستر کار و تخصصی آن را تنظیم کردهاند؟