کلانی: افرادی در اطراف تیم در لباس دوست ظاهر میشونداز دست دادن عزیزان سخت است؛ از مرگ عزیزی متاثرم
در روزی که علیرضا عزیزی پیشکسوت پرسپولیس که از مدتی پیش با بیماری سرطان دستوپنجه نرم میکرد، درگذشت با مهندس حسین کلانی تماس گرفتیم. او هنوز از این اتفاق خبردار نشده بود و وقتی خبر را به او گفتیم بسیار بسیار ناراحت و غمگین شد.
برای آنکه فضای گفتوگو را از این وضعیت خارج کنیم با او از المپیک گفتیم و از گلات قهرمانی، اما مرد بزرگ تاریخ پرسپولیس، دیگر غمگین بود. همانطور که باشگاه همچنان عزادار مردانی است که از سال گذشته تا امروز از دست داده است. هنوز هم کسی به فقدان مهرداد میناوند و علی انصاریان عادت نکرده، اگر امروز بودند علاوه بر اینکه در کنار عزیزانشان روز و شب میگذراندند، از گلات قهرمانی بسیار شاد شده بودند. حمید جاسمیانی که عاشق پرسپولیس بود و مظلومانه رفت و حالا علیرضا عزیزی. گفتوگوی روزنامه پرسپولیس با حسین کلانی را در زیر میخوانید:
-امروز علیرضا عزیزی درگذشت.
خبر نداشتم. چه خبر ناراحتکنندهای. خب او یکی از بازیکنان خوب و خوشاخلاق پرسپولیس بود. از خبری که دادید، متاثر شدم. مرگ عزیزان همیشه ناراحتکننده است.
-از حالش خبر داشتید؟
مدتی سرطان داشت. امیدوار بودیم که خوب شود…
-خدا رحمتشان کند. گلات قهرمانی بالاخره اتفاق افتاد.
یک زحمتی بود که همه باهم کشیدند، از بازیکنان و مربیان گرفته تا کادر مدیریت، پزشکی و تدارکات. بچهها باهمبستگی، اتحاد و گذشت به این مهم رسیدند. مهمتر از همه دعای خیر هواداران بود که پشت تیم بود و این مساله انرژی مضاعفی برای بچهها بود. گلات قهرمانی مبارکشان باشد ولی متاسفانه خبر مرگ علیرضا عزیزی، برایم خیلی تلخ بود. این اتفاقات بد را نمیشود فراموش کرد. آدمهایی که برایمان عزیزند، سالها زحمت کشیدند و متاسفانه قدرشان را ندانستیم. من خیلی متاسف شدم. الان همهچیز برای من تحتالشعاع این ماجرا قرار میگیرد.
-پرسپولیس در این مدت، پیش از قهرمانی دوباره ۳ عزیزش را از دست داد. مهرداد میناوند، علی انصاریان و حمید جاسمیان.
خدا همه آنها را رحمت کند، ولی بچهها در این وانفسای روزگار کار بزرگی کردند. در این روزگار سخت برای هموطنانمان چه ازنظر شغلی، چه معیشتی، خصوصا با مشکلاتی که برای هموطنان خوزستانی و سیستان و بلوچستانی پیش آمده، تنها چیزی که ممکن است لبخند به لبشان بیاورد، موفقیت ورزشکاران ما هست. فرق نمیکند این موفقیت از سوی تیم پرسپولیس باشد یا قهرمان کشتی، کاراته و وزنهبرداری.
-با این صحبتها مشخص است که المپیک را دنبال میکنید.
اخبارش را بله، الحمدا… که چند مدال گرفتند هرچند در برخی رشتهها بدشانسی هم آوردیم اما همه ورزشکارانمان زحمت کشیدند. به هرحال موفقیتهایی به دست آمد که لبخند به لب مردم نشست.
-اتفاقا یکی از این طلاها از سوی تیم مردی به دست آمد که خیلی هم پرسپولیسی است؛ محمد بنا.
او یکی از کسانی است که باعث افتخار ما بوده، نه بهعنوان یک پرسپولیسی بلکه بهعنوان قهرمان ملی که قهرمانیهای زیادی برای این مملکت به دست آورده و باعث افتخار در المپیک شده است. درگذشته هم محمد بنا جوانهایی تربیتکرده که مدال گرفتهاند. الان در این شرایط سخت کسب مدال خیلی مشکل بود، برای او هم مشکل بود ولی باز هم دست مریزاد که تیم محمد بنا و سایر مربیانمان در المپیک مدال گرفتند. با وجود مشکلاتی که ما داریم، همین حضور تیمها در المپیک ارزشمند بود. تلاش بچهها هم جای خود.
-دلیل اصلی تکرار قهرمانیهای پرسپولیس؟
همانطور که گفتم بزرگترین عامل حمایت مردم و همبستگی تیم بود. برای اولین این اتفاق در فوتبال ایران رخ داد که یک تیم برای ۵ سال قهرمان کشور شود. شروع این کار هم از برانکو بود. او در تیم انقلاب به پا کرد. آن هم با وجودی که مدیریت باشگاه فراز و نشیبهای زیادی داشت اما این همبستگی که در ذات بچههای پرسپولیس و فرهنگ پرسپولیس هست و اخلاقمداری در تمام زمینهها و حمایت تمام قد هواداران از بچهها که در تمام شرایط و سختیها تیم را رها نکردند، در این موفقیت تاثیر داشت. اگر انتقادی کردند سازنده بود، در کنارش هم تشویق بالنده داشتند. تمام اینها عواملی بوده که بچهها موفق شوند. سال بعد هم اگر مسائلی پیش نیاید و مشکلی برای باشگاه پیش نیاید میشود این موفقیتها را تکرار کرد. پرسپولیس باشگاه تنهایی هست باشگاهی که جز هوادارانش چیزی ندارد. هواداران هم از توده مردم هستند، آنقدر توانایی ندارند که نیازهایی مادی باشگاه را برطرف کنند اما همیشه کنار تیم بودند و هر موقع لازم بوده مایه گذاشتند. هر تازهواردی که به باشگاه میآید متوجه این مساله میشود و این فرهنگ با پرسپولیس عجین شده است. اسم این تیم پرسپولیس است اما تیم مردمی است.
-حفظ این تیم یک مقدار سخت است، خصوصا با پیشنهادهای بالایی که برای بازیکنان وجود دارد.
بچههای ما خیلی گذشت میکنند، الان هم باشگاه در شرایط سختی هست امیدوارم با اینکه بعضی افراد در اطراف تیم در لباس دوستی کارهایی میکنند تا بچهها را از مسیر خود منحرف کنند اما بچههای ما بدانند که در چه تیمی حضور دارند. اگر برنامهریزی شود میتوان تیم را حفظ کرد. تیم میتواند بار دیگر قهرمان شود و بچهها باید قبول کنند در بهترین تیم ایران هستند و به همین دلیل همیشه مورد حسودی قرار میگیرند. این بچهها سرباز وطن هستند، مانند جوانهایی که در جنگ جانشان را برای کشور گذاشتند، آنها نشان دادند که گذشت میکنند. البته باشگاه هم باید در حد توانش حق بچهها را بدهد. بازیکنان هم شرایط باشگاه را درک میکنند.