ثبات اشخاص نه، ثبات شخصیت تیمی دلیل قهرمانیهای پرسپولیسآغازی برای دبل هتتریک
هتتریک قهرمانی. این عنوانی است که حالا هواداران پرسپولیس به آن فکر میکنند. هدفی که حالا تا به اینجا برایش به ۵ قهرمانی دست یافتهاند. حالا اگر اتفاق نیفتد خدا میداند برای فوتبال ایران چند سال به طول خواهد انجامید تا وضعیت مشابهی تکرار شود.
آیا پرسپولیس به قهرمانی پیاپی ششم خواهد رسید؟ خب اگر پرسپولیس فقط به قهرمانی در دوره بعد لیگبرتر فکر کند، شاید نه!
بله اجازه بدهید که تعارف را کنار بگذاریم. همه دیدیم در فصلی که گذشت با پرسپولیس چه کردند و کم نبودند آنهایی که به نوبه خود تلاش کردند تا این اتفاق نیفتد. همه اینها قطعا برای فصل پیش رو بدتر و شدیدتر خواهد شد و حتی در فدراسیون هم کسی ابایی نخواهد داشت از اینکه به پرسپولیسیها بگویند همین است که هست حالا که در پی هم قهرمان میشوند.
پرسپولیس اگر هدفش را فقط قهرمانی لیگ بگذارد و کارش را با این تفکر شروع کند، شاید به قهرمانی بعدی نرسیم. نیاز به هدفی بزرگتر داریم. افقی دورتر و قلهای بلندتر که اگر به آنهم نرسیدیم، این یکی تحقق یابد.
*پرسپولیس با اندیشه قهرمانی آسیا استارت میزند یا با یک فکر تکراری
روزهای استراحت بازیکنان پرسپولیس بهزودی پایان مییابد و سرخها باید شروع دوبارهای داشته باشند. این شروع با چه هدفی خواهد بود؟ برای قهرمانی در لیگ یا یکبار دیگر فینال آسیا و این بار خیز برای فتح آن هرچند که این بار هم احتمالا مشکل پرواز به شرق آسیا و اختلاف ساعت وجود خواهد داشت.
بله پرسپولیس به این نیاز دارد که بستن تیم خود را با تفکر حضور دوباره در فینال آسیا انجام دهد. این یعنی تیمی که هرقدر با فشار و مصدومیت و محرومیت و برنامه مسابقات تضعیف شود، دیگر از پس بازیهای لیگ و یک قهرمانی دیگر بربیاید. تیمی که سقفش لیگ برتر نباشد، حداقل به لیگ قهرمانان فکر کند.
از یاد نبریم. حالا سپاهان و نوید کیا باتجربهتر شدهاند. سال قبل فقط آنها غافلگیر ظاهر نشدند. حسابوکتابشان برای قهرمانی درست بود ولی خب پرسپولیس غافلگیرشان کرد و برای دومین سال پیاپی رکورد امتیازی تاریخ لیگ برتر را گرفتیم که توانستیم قهرمان شویم. حالا سپاهان یک حریف در سطح قدرت آسیایی خواهد شد و جدای از این امر با فردی چون محمدرضا ساکت روبرو هستیم که نیازی به گفتن نیست که از دست او و افراد نزدیک به او چه کارهایی برمیآید. با این اوصاف نیاز داریم به چیزی بزرگتر از ششمین قهرمانی پیاپی فکر کنیم. مجبوریم که حداقل خودمان را روی حداکثر دیگران تنظیم کنیم.
حال برای اینکه بگوییم که آیا خیز ما برای دبل هتتریک قهرمانی خواهد بود یا نه به پاسخ یکسوال نیاز داریم. اینکه آیا پرسپولیس در روزهای آینده بازیکنان جدید جایگزین نفرات قبلی را با تفکر رسیدن به فینال آسیا و پیروزی در آن جذب میکند یا برای موفقیت در لیگ برتر؟ تمرینات که شروع شود، سرخپوشان با باد قهرمانی در سر کار را شروع میکنند یا با فکر به قهرمانی دوباره یا با این تفکر که بار قبل هم از رسیدن به هدف بازماندند و این بار باید با پیروزی در فینال، کار را تمام کنند؟
همین ساختار ذهنی پرسپولیس میتواند تفاوت را ایجاد کند. ایجاد این تفاوت کار آسانی نیست. از گفتمان مربیان و مدیران شروع میشود و درست و غلطش میتواند از سوی هواداران و فضای مجازی به کل تیم و مجموعه سرایت کند.
خطر بزرگ برای پرسپولیس این است که این روزها از سوی جامعه هواداری و فضای مجازی، سقف کوتاه شده به تیم القا میشود و نمیبینیم از کمبودها در مسیر قهرمانی آسیا صحبت شود. اگر هوادار این تفاوت را ایجاد نکند، اتفاقی که لازم است، روی نخواهد داد.
*در نقل و انتقالات بهترینها را نگرفتهایم، بهترینها را ساختهایم
در روزهای گذشته مطالب و تحلیلهای گوناگونی را درباره نقل و انتقالات پرسپولیس خواندهایم. یکی از تعارفهایی که باید کنار بگذاریم این است که اگر بازیکنی مثل احمد نوراللهی را از دست بدهیم، بیش از یک بازیکن از دست رفته است. بله پرسپولیس قرار نیست قائم به فرد باشد ولی تفاوتها هم از اینجا شروع میشود. نوراللهی صرفا ازنظر فنی بهترین بازیکن لیگ قلمداد نمیشود. مساله شخصیتی است که در او شکل گرفته است. این شخصیت را در طول زمان، پرسپولیس در وی ایجاد کرد. این شخصیت در وجود او، سید جلال، کامیابی نیا، امیری و دیگر بازیکنان قدیمی بهقدری قوی شد که از آنها به بازیکنان جدید هم میتابید و جانشان را در برمیگرفت. این روح قهرمانی را پرسپولیس به این بازیکنان داده است. این تغییر ژنتیکی برای تبدیل شدن ژن بازیکنان به ژن قهرمانی، یکشبه اتفاق نمیافتد.
حالا اگر چنین بازیکنی میرود باید ببینیم بهجای آنچه میآید. اگر کنعانی رفته است چه طور؟ چند درصد از بازیکنان تیم سقف آرزویشان بازی در پرسپولیس است. چند نفر قهرمانی با پرسپولیس و چند نفرشان فکر میکنند به هدفی که میخواستهاند نرسیدهاند و باید قهرمان آسیا شوند.
مساله این است که بعد از تجارب این سالها هنوز چه در بحث هواداری و چه در بحث کارشناسی برای تحلیل نفراتی که باید جذب شوند، صرفا به عملکردهای فنی فکر میکنیم. یادمان رفته است که اگر از استثنائی چون سید جلال بگذریم، هیچیک از این بازیکنان بهترین نفرات موجود نبودهاند ولی اکثر آنها ظرفیت بزرگ شدن را داشتند. روحشان این ظرفیت را داشت. شخصیتشان این کشش را داشت و تحت تاثیر اینها سرآمد شدند. این است که اهمیت دارد و نباید از ذهن ما بیرون برود.
پرسپولیس، اکنون به جذب بازیکن در هر ۳ خط نیاز دارد. یحیی هم انتخابهایش را از قبل انجام داده است. در خط دفاع قطعی است که ۲ بازیکن میخواهیم. در این بین یکی از اولین انتخابها هم مشخص است. نعمتی از پدیده که قبل از اینها مدنظر بود. متاسفانه اگر تعارف را کنار بگذاریم از میان بازیکنان جوانی که پرسپولیس فرستاد تا تجربه بیندوزند، نفراتی نبودند که برجسته عمل کنند. بازیکنانی که گویا جزو همانهایی باشند که حضور در پرسپولیس را برای خود سقف تعیین کرده باشند. پرسپولیس در خط میانی مجموعه کاملی بود اگر احمد نوراللهی نمیرفت ولی آن مجموعه کامل هم با میانگین سنی یک سال بیشتر در اختیار بود. البته کامل بودن این خط منوط به آماده بودن کمال است. کامیابی نیا که مصدوم شد، کسی را بهجای او نداشتیم. آنچه نگذاشت این مساله به چشم بیاید، قدرت تهاجمی بود. بازگشت کمال این برتری را دارد که روی او میتوان بهعنوان دفاع میانی هم حساب کرد که این روزها در تحلیل داشتههای پرسپولیس از قلم میافتد. در خط حمله به ترکیب خوبی از نفرات رسیده بودیم. عبدی و آل کثیر ۲ بازیکن با ویژگیهای تمام کنندگی بودند و مغانلو کسی بود که جدا از شم گلزنی قدرت تخریب سازمان و تمرکز دفاعی داشت. حالا اگر او را نداشته باشیم صرفا جذب یک آقای گل، جای خالی او را پر نخواهد کرد. این نکتهای است که در بسیاری از تحلیلها نادیده گرفته میشود.
*ثبات پرسپولیس از توهم تا واقعیت
بسیار شنیدهایم که میگویند پرسپولیس اگر قهرمان میشود برای این است که ثبات دارد. طرفداران استقلال در توهمات خود مطرح میکنند که وزیر، پرسپولیس را جزیره ثبات کرده است و استقلال را جزیره بیثباتی و دلیل موفقیت پرسپولیس و دور خودش چرخیدن استقلال همین موضوع است.
به راستی اگر خوب فکر کنیم درباره کدام ثبات صحبت میشود؟ نه اینکه پرسپولیس بیبهره از ثبات باشد ولی ثباتش از آن نوع نیست که همه دربارهاش صحبت میکنند و حتی کارشناسان هم بعضا مسیر اشتباهی میروند.
پرسپولیس اتفاقا در سالهای گذشته با بیثباتیهای تحمیلی روبرو بوده است. شاید برانکو ایوانکوویچ بالای سر پرسپولیس بود ولی همین رفتنش به آن شکل را به یک فاجعه و اوج بیثباتی بدل میکرد. در این مدت، پرسپولیس پیوسته با تغییر مربیان روبرو بود. دو فصل قبل از یکسو برانکو رفت و از سوی دیگر سرمربی موفق بعد از او هم در نیمفصل جدا شد. پرسپولیس در سال ۹۸ با بیثباتی مالی روبرو شد. میدانیم این را چه افرادی با چه نسبتی با وزیر ورزش به پرسپولیس تحمیل کردند. پرسپولیس تا آبان اسپانسر و کارگزار درآمد نداشت. بعد از آنهم قراردادی داشت که کف قیمت نداشت و باز تا اردیبهشت ۹۹ درآمد نداشت. پرسپولیس برای یک سال درآمد نداشت. ثبات مالی نداشت.
پرسپولیس وقتی با محرومیت از نقل و انتقالات روبرو شد، تعدادی بازیکن را هم از دست داد. این خودش وضعیت بیثباتی برای فرستادن ترکیب مناسب به داخل زمین ایجاد کرد.
اینکه بعضی از ثبات نفرات در پرسپولیس صحبت میکنند از بیاطلاعی است. بعضی هم عادت دارند، حرفهای کلیشهای بزنند.
ثبات پرسپولیس از جنس دیگری بود. از جنسی که دیگران نمیتوانند آن را به شما بدهند. پرسپولیس بعد از نایبقهرمانی در جمع بازیکنان انقلاب درونی داشت. بعد از قهرمانی اول برای رسیدن به قهرمانی دوم، تغییرات داشت. از تیمی که قهرمانی اول را آورد چند نفر در ترکیب اصلی قهرمان پنجم بودند؟
ثبات پرسپولیس در رفتار و تصمیمهایش بود. ثبات پرسپولیس در پافشاری بر اصول بود. بر همین اساس برانکو با هوادار پرسپولیس جنگید تا رامین رضاییان را کنار بگذارد. او برای اینکه ثبات تیمش را حفظ کند، پنهانی از رفتن مهدی طارمی که بهترین بازیکنش ازنظر فنی بود، حمایت کرد. او برای اینکه تیمش ثبات داشته باشد درحالیکه پنجره بسته بود و احمدزاده و محرمی هم تصمیم به جدایی گرفته بودند، محسن مسلمان را کنار زد و تسلیم مهندس، مهندس گفتن این و آن نشد. قبل از همه اینها هوادار پرسپولیس برای اینکه تیمش ثبات پیدا کند، در بدترین روزها پای برانکو ماند. وقتی تیم قهرمان نشد، هوادار پای اصلی که گفته بود ماند و جایزه تیم را داد چون گفته بود اگر خوب و رو به رشد بازی کنند، حمایتشان میکنند و این کار را انجام دادند. پرسپولیس ثبات در دیدگاه و نظرات داشت. تغییر پرسپولیس در این بود که برانکو آموزاند با کوچکترین مساله نباید یکی را غضب کرد ولی وقتی که غضب کرد، دیگر ثبات نظر داشت. او که صبور بود با اولین دروغ و زیر کار در رفتن عذر بازیکن را میخواست، حالا هرقدر هم که به وی نیاز داشت فرقی نمیکرد.
ثبات پرسپولیس از آنجا آمد که هوادار با هر حرفوحدیثی به سرمربی چنان شک نمیکند که روی حمایتش از تیم تاثیر بگذارد. روی این اصل قدم برمیدارد که هر سرمربی بههرحال مجموعهای از ضعف و قوتهاست میخواهد برانکو باشد یا یحیی. پس باید احترام بگذارد.
ثبات پرسپولیس یک ثبات شخصیتی بود. به این بود که یکسری قوانین ثابت و اساسی برای خودش نوشت و به آن پایبند بود.