باجخواهی ناتمام استقلالیها از دولت و وزیرفقط جلوی سازمان ملل تجمع نکردند!
شیوا دورانگر – خبرنگار: روز سهشنبه تعدادی از هواداران استقلال مقابل ساختمان قوه قضاییه تجمع کردند و خواهان برکناری مدیرعامل تیمشان شدند. این اتفاق در پی اختلاف احمد مددی با سرمربی تیم صورت گرفت. نکته اینجاست که تا قبل از آمدن مجیدی، عملکرد مدیریتی مددی موردقبول پیشکسوتان و هواداران بود و حتی از وی به خاطر خریدهایش تعریف میشد. مشابه این برخورد را مدیران قبل از او هم تجربه کرده بودند. البته چه کسی که نداند چه کسی پشت این تجمعات است. زمانی میگفتند فتحا… زاده به هواداران پول میدهد که علیه مدیران باشگاه استقلال شعار دهند و این مدیر همیشه فعال در رسانه تکذیب میکرد حالا میبینیم او عملا به هواداران این تیم خط داده و گفته است قصد دارد نامهای به وزیر کشور بدهد تا استقلالیها تجمع قانونی داشته باشند! فتحا… زاده معتقد است هوادارانی که تجمع میکنند دغدغه تیمشان را دارند و در اظهارنظری جالب گفته بود دنبال گرفتن ورزشگاه شیرودی برای تجمع هواداران است تا نشان دهد ۱۰۰ یا ۲۰۰ نفر نیستیم! بماند که برخلاف همه جوسازیها به مانند همیشه فقط اندکی هوادار به مقابل ساختمان قوه قضاییه آمدند. تا ثابت شود دغدغه این افراد چیز دیگری است و هدف آنها از تحتفشار گذاشتن وزارت ورزش یا انتقاد از مدیران این باشگاه چیز دیگری ست. و این برخی خودیها که بیشتر برای این تیم حاشیهسازی میکنند. البته که مربیان و باریونان استقلال بدشان نمیآید همیشه یک سپر بلا داشته باشند.
بهطور مثال سعادتمند تا زمانی که برای استقلال هزینه میکرد و بازیکن اسمی و گرانقیمت میخرید و با رقمهای نجومی نفرات اصلی تیم را حفظ کرد یا دنبال بازگشت استراماچونی بود ، مدیر خوب و دلسوزی به نظر میآمد، اما بعد از دست دادن قهرمانی، مقصر ناکامیهای تیم لقب گرفت و حکم برکناریاش را مقابل خود دید. کاری به این نداریم که این افراد خوب بودهاند یا بد و منظور تایید عملکرد مدیران سابق و فعلی نیست. بلکه موضوع اینجاست چرا تا زمانی که آبیها نتیجه میگیرند، همهچیز گلوبلبل است و خبری از اعتراض اعضای تیم یا تجمع هواداران نیست؟ ولی هر بار که دست استقلالی از جام کوتاه میماند و رقیبش به افتخاری میرسد یاد مشکلاتشان میافتند و شروع به بهانهگیری میکنند؟ گویی که بقیه تیمها در ناز و نعمت هستند و فقط آنها دچار کمبود امکانات و مشکلات مالی هستند. بهطور مثال همین پرسپولیسی که استقلالیها معتقدند تحت حمایت دولت و وزارت ورزش انبوهی از مشکلات را پیش روی خود دارد و غرق در بدهی است. خطر شکایتهای مربیان و بازیکنان سابق از یکطرف و از سویی دیگر مطالبات بازیکنان فعلی، همه و همه دست به دست هم داده است تا این باشگاه در شرایط سختی قرار بگیرد. کمتر از چند روز به موعد طلب کالدرون باقیمانده و هنوز مبلغ هنگفتی که باید به این مربی پرداخته شود فراهم نشده است و شاید فقط معجزه بتواند سرخها را از خطر محرومیت نجات دهد. اما چون آنها مثل استقلالیها اهل سروصدا و باجخواهی نیستند، کسی آنطور که باید متوجه مشکلات آنها نمیشود. وگرنه ماجرای حکم جلب بازیکن استقلال به خاطر کشیدن چک شخصی یا پرداخت شدن پاداش از جیب مجیدی به بازیکنان این تیم در مقابل بسته شدن پنجره پرسپولیس نباید آنقدر مهم جلوه داده باشد که تمام رسانهها و برنامههای تلویزیونی به آن بپردازند. اما میبینیم که حتی مسایل کوچک و بیاهمیت هم در این باشگاه بولد میشود، چون استقلالیها در این بازیها چنان خبره شدهاند که میتوانند هرکسی را تحت تاثیر قرار دهند. و سالهاست با همین رفتارها از عالم و آدم باجگرفته و به هر چه که خواهان آن شدند دست پیدا یافتند. بهطور مثال در همین فصل اخیر بعد از تجمع هواداران استقلال، وزارت ورزش با جابهجایی هیات مدیره، چند فرد متمول را به مدیریت این باشگاه وصل کرد و آنها توانستند پرمهره ترین تیم را ببندند، بدون اینکه نگرانی بابت این همه ریختوپاش داشته باشند.
اگر نبود این حمایتها، یک تیم دولتی مثل استقلال چگونه میتوانست با رقمهای وسوسه کننده و نجومی ستارههای تیمهای دیگر را از چنگشان دربیاورد و یا با چند برابر کردن قراردادها، بازیکنانش را راضی به تمدید کند؟ استقلالی که حتی به اندازه پرسپولیس هم پاداش و آورده مالی نداشته است و فقط هزینه کرده دریغ از یک جام. استقلالی که همه دستاوردش در سالهای اخیر برای فوتبال ایران صعود از دور گروهی بوده است و با این وجود همیشه دنبال امکانات برابر با پرسپولیسی بوده که ۲ نایبقهرمانی در آسیا داشته است. بدون شک اگر عکس این اتفاق میافتاد استقلالیها تا الان بابت تک به تک افتخارات خود منت سر این فوتبال گذاشته و خواهان این بودند که بیشتر از دیگران به آنها برسند. کما اینکه همین حالا هم چیزهایی که آنها میخواهند برابری میکند با تیمهای متمول و پرافتخار. و همانطور که گفته شد اگر این امکانات در اختبارشان قرار بگیرد و به قولی همهچیز باب میلشان پیش برود آنها راضی و خوشحال هستند، ولی کافی است تصمیمگیریها نتیجه عکس دهد یا بر وفق مرادشان نباشد آنوقت که دوباره بساط تجمعات عمومی شود و وزارت ورزش هدف قرار میگیرد. مکان و زمانش هم فرقی نداره; خواه میخواهد جلوی باشگاه و فدراسیون باشد یا مجلس و قوه قضاییه. فقط کم مانده مقابل سازمان ملل تجمع کنند! البته ما از این تجمعات استقبال میکنیم، بلکه به این بهانه مسوولین قوه قضاییه کار نیمه تمام سازمان بازرسی را تمام کنند و با ورود به قرارداد مربیان و بازیکنان استقلال جلوی ریختوپاشهای ناتمام این باشگاه را بگیرند.
این هم در نوع خود جالب است که استقلالیها به پرسپولیس لقب تیم حکومتی میدهند اما خودشان از هر بهانهای برای کمک گرفتن از همین حکومت استفاده میکنند. با نمایندههای مجلس جلسه میگذارند، از امتیازات شورای شهر استفاده میکنند و استقلالیهای نظام را به حمایت از خود میطلبند، ولی خود را یک تیم مردمی و مظلوم خطاب میکنند و معتقدند نگاه وزارت به ۲ تیم یکسان نیست! نتیجه همین مظلومنماییها این بود که رئیس کمیته ملی المپیک با درخواست استقلال برای در اختیار گرفتن سالن بدنسازی این آکادمی موافقت کند. از این پس تیم مجیدی میتواند بهطور رایگان از این مجموعه مدرن استفاده کند. بهراستی اگر یک مجموعه دولتی در اختیار پرسپولیس قرار داده میشد استقلالیها چه واکنشی به این موضوع از خود نشان میدادند؟ اگر استقلال تافته جدا بافته نیست پس چرا سایر تیمها از این امکانات محروم هستند؟ البته ما مثل رقیب دنبال بهانهگیری و اعتراض نیستیم و حتی از این موضوع استقبال میکنیم که رقیب صاحب امکانات شود. چون وقتی بهانهها از استقلال گرفته شود کمتر به پرسپولیس حمله میشود و این تیم را تحتفشار قرار خواهند داد.