مدیریت ورزشی و باشگاهداری در لیگ برتر بهویژه برای ۲ تیم پرسپولیس و استقلال هرروز با ابعاد جدیدی مواجه میشود و این بار هم به شاهکاری جدید و فراهم شدن شرایط برای «حکمرانی اسپانسرها بر فوتبال» ختم شده است.
مریم سرخوش – خبرنگار: قرارداد ترکمانچای پرسپولیس و سرریز منافع انحصاری و اقتصادی بهسوی کارگزار مالی جدید یکی از همین نمونههاست. اما اتفاق مهم در باشگاه رقیب رخ داد و برخی مدعی شدند که شرکت آریا برتر، اسپانسر باشگاه استقلال تهران در فصل گذشته پس از چند هفته تهدید، بهصورت رسمی اقدام به شکایت کرده و در پایان فرصت تعیینشده از سوی دادگاه (روز پنجشنبه گذشته)، برای حضور احمد سعادتمند در شعبه بازپرسی حکم جلب مدیرعامل آبیها را گرفته است. هرچند مدیرعامل کارگزار پیشین این خبر را رد کرد و گفت «اینکه آقایان پول شفر و بویان را ندارند و فضا را به این سمت میبرند که آریا برتر حکم جلب سعادتمند را گرفته کار غیراخلاقی است، در حالی که اصلاً اطلاع نداریم مراجع قضایی مدیرعامل استقلال را احضار کرده باشد». البته تشکیل پرونده شکایت و صدور احتمالی این حکم طی روزهای آتی هم نتیجه عملکرد سعادتمند در عقد قرارداد با کارگزاری جدید بدون فسخ قرارداد قانونی با کارگزار وقت است. مدیران آریا برتر در همان زمان مدعی غیرقانونی بودن این همکاری شدند و همین مساله موجب شد تا برای احقاق حق خود از طریق مراجع قانونی اقدام کنند. داستان هم به اینجا ختم نشد و معاون اقتصادی باشگاه استقلال از عدم حضور سعادتمند در دادگاه به دلیل فراهم نشدن وثیقه ها خبر داد. ادعایی که تکذیب مدیر آریا برتر را رد می کند، چرا که نوروزی مدعی شده امکان صدور حکم جلب سعادتمند وجود داشته و به همین دلیل او امروز (یکشنبه) به دادگاه خواهد رفت.
جذابیتهای مدیریت بر سرخابیها
بگذریم که سالهاست ورود مدیران سیاسی و غیرورزشی بلای جان فوتبال ما شده اما اکنون فاز جدیدی از مدیریت را در راس باشگاهها شاهد هستیم که اقداماتشان قابل پیشبینی است و میتواند وضعیت بغرنج اقتصادی برای پرسپولیس و استقلال را در سالهای آینده رقم بزند. مدیرانی که البته در ایجاد بدهیهای گذشته نقشی نداشته و وارث بی مدیریتیهای قبلی شدهاند اما خودشان هم در انباشت دوباره بدهیها و اجرای طرحهای اقتصادی کم سود و ارزان برای ۲ برند مطرح فوتبال ایران نقش پررنگی ایفا کردهاند. و احتمالاً به مانند دیگران در بزنگاه پاسخگویی شانه خالی میکنند و با یک استعفا یا برکناری بار تمام مشکلات را بر زمین میگذارند.
بیژن ذوالفقارنسب درباره این هرجومرج و سردرگمی مدیریتی در ۲ باشگاه پرسپولیس و استقلال به پرسپولیس گفت: ورود به عرصه مدیریت برای ۲ این باشگاه بهویژه برای مدیران غیرمتخصص در حوزه ورزش جذاب است. کسی که در یک ماه حضورش بیش از ۵۰ مصاحبه انجام میدهد، شاید در طول دوران کاریاش این شرایط ویژه را نداشته و به همین دلیل نمیتواند به حضور در راس باشگاهها «نه» بگوید.
وی در پاسخ به این سوال که در حال حاضر با شرایطی مواجه شدهایم که هر مدیرعاملی بر راس باشگاهها چه ورزشی و چه غیرورزشی درنهایت کارنامه قابل قبولی ندارد، عنوان کرد: نباید از وجود برخی مدیران ورزشی باهوش غفلت کرد، آنهایی که بهدفعات دعوت به همکاری شدهاند و اما با شرایط فعلی حاضر به قبول پیشنهادات نشدهاند. مدیران فعلی باشگاهها چنین مشکلاتی را میبینند اما بدون مطالعه و شناخت دقیقی مسئولیت میپذیرند و نتیجه آن مشکلاتی است که طی سالهای اخیر بر سر دو باشگاه پرسپولیس و استقلال آمده است. راه نجاتی هم نیست و عدم شناخت مدیریت کلان باشگاه و البته نبود شناخت کافی و دقیق از مدیری که قرار است در راس کار قرار بگیرد، این شرایط را تداوم داده است.
جایگاه کارگزاران فراتر از مدیرعامل
ذوالفقارنسب درباره ورود اسپانسرها یا کارگزارهای اقتصادی به دو باشگاه سرخابی اظهار کرد: باید به این نکته توجه کرد که فاصله اجتماعی و مدیریتی مدیرعامل یک باشگاه با مدیریت یک کارگزار اقتصادی یا اسپانسر بسیار زیاد است. تفاوت این دو به لحاظ وجاهت و قابلیتهای مدیریتی اصلا قابلمقایسه نیست. مدیرعامل باشگاه حکم از وزیر ورزش کشور میگیرد و اسپانسرها از سوی همین مدیران انتخاب میشوند. اما این چگونه قرارداد و روابطی است که اسپانسر جایگاهی فراتر از مدیرعامل کسب میکند. این مساله منجر به عقد قراردادهایی میشود که تمامی اختیارات اقتصادی باشگاه به کارگزار یا اسپانسر واگذار میشود و امری خلاف اخلاق ورزشی و مقررات است.
پیشکسوت فوتبال درباره حکمرانی اسپانسرها بر باشگاههای پرسپولیس و استقلال هم عنوان کرد: منابع مالی دریافت شده از این حامیان مالی باید آنقدر ارزش داشته باشد که چنین تعهداتی را به وجود میآورد و بهطورکلی اختیارات باشگاهها واگذار میشود. این مساله موجب میشود تا باشگاهها در آینده به لحاظ حقوقی و مطالبات مالی پاسخگو نباشند که بازهم از عدم شناخت و آگاهی از قوانین و مقررات باشگاهداری از سوی مدیران غیرمتخصص در حوزه ورزش نشات میگیرد.
وی تأکید کرد: سرخابیها از منابع دولتی تغذیه میشوند و با توجه به عدم دریافت منابع مالی، مدیران آنها تصمیم میگیرند بااعتبار نام پرسپولیس و استقلال از افراد متفاوت کمک میگیرند تا نیازهای مقطعی باشگاههایشان را برطرف کنند. اما نتیجه آن بدهکاری عظیمی است که طی ۱۰، ۱۵ سال اخیر به وجود آمده و رویهم انباشته میشود. قابل پیشبینی بود که این مشکلات گریبان دو تیم بگیرد. البته دراینباره هم مثل گذشته عمل میکنند و درنهایت افراد یا نهادهایی را مجاب به پرداخت بدهی ۲ باشگاه میکنند. در حقیقت بدهی در باشگاههای پرسپولیس و استقلال هیچ زمانی برطرف نمیشود بلکه از مدیری به مدیر دیگر پاسکاری میشود و کسی هم نمیتواند این بدهیهای عظیم به شرکتهای مختلف، بازیکنان و مربیان را تأمین کند.
پرسپولیس و استقلال دو کانون ورزشی ورشکسته
این کارشناس فوتبال با تأکید بر اینکه صدور چکهای بدون ضمانت و وعدههای انجام نشدنی تنها خروجی ۲ باشگاه شده است و آنها را به ۲ کانون ورزشی ورشکسته تبدیل کرده است، بیان کرد: وقتی درآمد پرسپولیس ۱۰۰۰ تومان است اما هزینههایش ۱۰۰۱ تومان میشود، در علم اقتصاد یعنی ورشکستگی. آنها درآمدی ندارند اما هزینههای هنگفتی دارند؛ یعنی ورشکستگی مطلق! دراینباره حتی ورود کارگزارهای اقتصادی هم نمیتواند تحولی اقتصادی در ۲ باشگاه ایجاد کند چراکه آنها همزمانی ورود میکنند که چرخه فعالیت ۲ باشگاه به لحاظ اقتصادی مثبت باشد. این مسائل حتی میتواند خصوصیسازی آنها را هم با چالش مواجه کند و آنها را باوجود ارزشمند بودن به کمترین ارزش ریالیشان برساند.
وی تأکید کرد: حق پخش و درآمد حاصل از تبلیغات محیطی حرف تکراری فوتبال ماست اما هیچ زمانی محقق نشده است، باید یکجایی به سرانجام برسد و باشگاهها بتوانند به مهمترین منبع درآمدیشان به مانند بسیاری از تیمهای مطرح جهان دست پیدا کنند. این که میگویند فصل آینده قرار است بخشی از این درآمدها نصیب باشگاهها شود هم مطرح است اما بهدفعات شاهد محقق نشدن این وعدهها بودیم و امیدواریم حداقل این بار شاهد رسیدن باشگاهها به حقوق قانونیشان باشیم.
ذوالفقارنسب درباره عملکرد پرسپولیس در نبود مدیرعامل و کامل نبود ترکیب هیاتمدیره هم عنوان کرد: مشکلات هست و شاید کارها خوب پیش نرود، اما تنها چیزی که میگویم همین است که برایشان آرزوی موفقیت دارم.
***
شکی نیست که باشگاههای فوتبال ایران بهویژه سرخابیها که از شرایط دولتی فقط نام آن را یدک میکشند و هیچ بودجه مشخصی از آن ندارند، باید از طرق مختلف درآمدزایی کنند. این تدابیر طی یک سال اخیر به قراردادهای عجیبوغریب با بنگاهها و کارگزارهای اقتصادی منجر شده است. اما نبود علم مدیریت ورزشی و برند، نبود فرهنگ هواداری و ایجاد حس تعلق در طرفداران، فراهم نکردن هویت قوی برای باشگاه، بیثباتی و عدم استمرار مدیریت، تدابیری برای افزایش اعتبار برند، مدیریت وابسته به اشخاص، تبدیلشدن ۲ باشگاه به بنگاه اقتصادی، حذف ظرفیتهای فرهنگی و… موجب شده که طرحهای درآمدزایی در دو باشگاه نهتنها سرانجامی نداشته باشد که به مشکلات قضایی و بدهیهای کلان تبدیلشده است.