ابراهیم فتاحی – خبرنگار: دربی و لیگ قهرمانان آسیا بهجای خود. این روزها باید نگران مسایل دیگری هم بود. مثلاً اینکه دلالها چه نسخهای برای پرسپولیس میپیچند. یا اینکه وضعیت پروندههای پرسپولیس چه از نظر مالی و چه در محاکم به کجا خواهد کشید؟
سخت است که در آستانه دربی، بخواهیم درباره این مسایل صحبت کنیم ولی این شرایطی است که برای پرسپولیس رقم زدهاند. نگرانیها به اوج رسیده است. نگرانی نه فقط برای پروندههایی که ممکن به تعلیق فعالیت نقل و انتقالاتی یا کسر امتیاز منجر شود. بحث بر سر این است که آیا تقارن رویدادها، اتفاقی است یا یک نظام هوشمند دارد که نتیجهاش زمینگیر شدن پرسپولیس است.
در مورد نگرانیهایی ساده سخن نمیگوییم. تا دیروز تصور میشد نفوذ دلالها در فوتبال در حد تحمیل بازیکنان یا رقمهای آنهاست ولی این احتمال وجود دارد که با مباحثی بهمراتب جدیتر روبرو باشیم. بعضی اتفاقات هستند که با مفاهیمی چون سهلانگاری قابل توضیح نیستند و میتوانند به بحرانهای جدی و خطرناک بدل شوند.
*سهلانگاری یا خرابکاری
این روزها در فوتبال کشورمان درباره نفوذ دلالها زیاد میشنویم. ماجرایی مثل ویلموتس خیلی فراتر از سهلانگاری در عقد قرارداد یا لایحه دفاعیه است. در پرسپولیس با این شرایط بسیار آشنا هستیم. الان بحث دیگر فقط این نیست که دلالها با یکسری ترفندها مثل ایجاد جو خبری یا شاید بهرهمند شدن بعضی عوامل باشگاهها یا فدراسیون قراردادها را با رقمهای فضایی پیش میبرند. اکنون به نقطهای رسیدهایم که باید بررسی شود، چه دستهایی در کار است که بهانههای لازم برای ادعای خسارت و غرامت عامدانه به بازیکنان و مربیان خارجی داده میشود یا نه؟ باید بررسی کنیم که این دلالی در بخش حقوقی امور تا چه حد پیش رفته است تا طرفهای ایرانی با شدیدترین احکام مالی روبرو شوند یا نه؟
بعضی اتفاقات در بخش مسایل حقوقی فوتبال، در قالب بروز سهلانگاری سهوی قابلتعریف هستند. در اینجا یکسری اتفاقات در حال وقوع است که به نظر میرسد اصلاً متوجه آنها نبودهایم.
*این دلالها به کدام ریسمان چنگ زدهاند
دلالها و واسطههای فوتبال به کجا و چه فرد یا افرادی وصل هستند که تا این حد میتوانند، شلنگ، تخته بیندازند؟ این سوال را بارها از خود پرسیدهایم. آیا آنها هر چه درمیآورند برای خودشان است؟ آیا همهچیز آنطور که گاه اینطرف و آنطرف مطرح میشود در حد اختصاص درصدی از درآمد برای هزینه بین عوامل رسانهای، فعالان شبکههای اجتماعی و عواملی در باشگاهها و ارکان فوتبال است یا اینکه موضوع فراتر از اینها است؟ آیا همهچیز به حمایت از سوی عواملی در ورزش خلاصه میشود که بعضی از اینها حتی بیشتر از بعضی مدیران باشگاهها و عوامل فوتبال، برو بیا دارند یا اینکه پای افرادی دارای رانت و رابطه در خارج از فوتبال و ورزش هم در میان است.
اصلاً آیا اینها سوالات دقیقی هستند یا اینکه باید فراتر از اینها برویم.
آیا این مافیای دلالی و واسطهگری است که آدمها را میخرد و اجیر میکند یا اینکه نگاه در این حد، سادهلوحانه است و باید یک پله دیگر جلوتر برویم. آیا حکایت نوکر من نوکری داشت، در میان است؟ اینکه دلالهایی هستند که افرادی را اجیر کرده دارند ولی خود اجیرشده دیگران هستند یا اینکه وقتی به درجه کافی از ترقی و نفوذ میرسند باید بپذیرند که اجیر شوند و اینگونه است که بعضی میتوانند اوضاع را از طریق اینها کنترل کنند.
*اینهمه اشتباه به نفع خارجیها از کجا میآید؟
مساله این است که حجم اتفاقات عجیبی که در این حوزه در حال روی دادن است، جایی برای احتمال دیگری غیر از منتفع بودن و نقش داشتن افراد صاحب نفوذ باقی نمیگذارد. مدیران ما در فوتبال چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی، هرقدر ناشی و کارنابلد باشند، بازهم باشگاهها و فدراسیون نباید تا این حد در خدمت منافع این جماعت باشند.
باشگاههای ما حتی حاضر نیستند برای شکستن این وضعیت سراغ بازیکنانی در دیگر دستهها بروند. صدالبته در این مطلب منظور تمام مدیران یا تمام افرادی نیستند که بهعنوان واسطه یا مدیر برنامه فعالیت میکنند، اما کلیت موضوع همان است که گفتیم.
مثلاً ویلموتس چه داشت که برانکو نداشت غیر از اینکه نمیشد با او قرارداد فضایی بست. یا چه اتفاقی میافتد که در بخش مسایل حقوقی یکسری وکلای ایرانی یا خارجی خاص معرفی میشوند که نتیجه کار آنها افتضاح است. یکی یادش میرود مدارک را بفرستد. آنیک فراموش میکند که خلاصه پرونده را ضمیمه کند. یکی فراموش کند که طرفی را خوانده قرار بدهد. دیگری زمان را گم میکند و خلاصه افتضاحی است که بیاوببین. طرفهای ایرانی در حالی، خیلی از پروندهها را میبازند که یا بهصورت شکلی یا ماهوی در لایحه دفاعیه یا طرح شکایت اشتباه کردند یا مدیران در جریان همکاری و یا روند جدایی مرتکب اشتباهاتی شدهاند که برای طرف مقابل به برگ برنده بدل شده است. خب این چه معنی میدهد. غیر از این است که ما خود در حال فراهم آوردن شرایط منتفع شدن آنها هستیم؟ آنوقت این پدیده بدون منتفع شدن بعضی افراد در داخل کشور اتفاق میاُفتد؟
*داستانی متفاوت در پرسپولیس!
حالا هر چه تا اینجا خواندهاید یکگوشه قرار بدهید. بد نیست همین حالا نگاهی به وضعیت پرسپولیس بیندازیم. کسی که مانع توافق با برانکو با رقم بسیار پایینتر شد، که بود؟ این فرد که نمیتواند فرد کم قدرتی باشد وگرنه نمیتوانست نظر خود را دیکته کند. خب این مساله در جهت منافع برانکو و اطرافیانش بود یا از برای ایجاد بحران مالی برای پرسپولیس؟ بالاخره یکی از این دو تا بوده است! آیا دروغ است که برانکو در صورت پرداخت مطالبات دستیارانش قبل از اینکه فیفا حکم بدهد، آمادگی داشت برای دادن زمان به پرسپولیس وارد گفت وگو شود؟ اگر درست باشد که پس یکی از رسیدن پول بیشتر و زودتر به او سهم میبرد یا اینکه با پرسپولیس پدرکشتگی دارد و از این پدرکشتگی، منفعت!
اگر شنیدهها درست باشد و با برگشت خوردن پرونده بودیمیر از دادگاه عالی ورزش، پرسپولیس مجبور به پرداخت مطالبه سنگین او ظرف ماه آینده میشود، پرسپولیسی که نمی تواند همزمان هم پول بازیکنان را تسویه و هم مطالبه برانکو را جور کند باید از کجا بیاورد که پول او را بدهد. آیا باید منتظر کسر امتیازات فصل بعد باشیم یا اعتصاب و دردسرهای دیگر؟ همین حالا چرا از استوکس به فیفا شکایت نشده است در حالی که معتقدیم تخلف کرده است و باید به ما غرامت بدهد؟ هدف سود بردن او و دلال اوست یا حکایت دیگری در میان است؟ چرا نامه فسخ اش را میدهیم تا بعد از کاری که با ما کرد، هر کاری که دلش میخواهد انجام بدهد.
در پرونده کالدرون چه اتفاقی افتاد وقتیکه پرونده در فیفا جریان داشت؟ این چه لایحهای بود که در دفاع از پرسپولیس فرستاده شد و موبهمو خواستههای آنها اجرا شد؟! مشکل از لایحه بود یا از گافهای قبل جدایی تا جدایی یا هر دو؟
موضوع به اینجا هم ختم نمیشود. الان منتظریم ببینیم از پرونده بودیمیر چه بیرون میآید. پرسپولیس در این شرایط در بخش حقوقی خود یک مدیر و هماهنگکننده ندارد. ارجاع پرونده کالدرون به دادگاه عالی ورزش را چه کسی انجام داده است؟
گاهی احساس میکنیم یک عمدی از یک جاهایی وجود دارد که اینقدر از این مسایل پیش بیاید که پرسپولیس دیگر نتواند قد راست کند.
*۵۷ میلیارد و اینهمه هزینه و پرونده
پرسپولیس اگر ۸ میلیارد تومان اول شهریور را از کارگزار گرفته باشد تاکنون ۵۳ میلیارد تومان از کارگزار گرفته است. این رقم مطالبه بازیکنان بابت فصلی که گذشت را تسویه نمیکند، مطالبه برانکو هم هست. که برای تأمین آن، تمام این ۸ میلیارد لازم است. تا اینجا پرسپولیس باید روی دریافت ۵۷ میلیارد تومان تا پایان فصل بعد حساب کند. این عدد از مجموع دریافتی تیم هم کمتر است. پرسپولیس با همین بار مالی، خاکسترنشین میشود.
باید قبول کرد این هزینهها میشد ازنظر زمانی بهتر مدیریت شود. پرسپولیس میتوانست پول برانکو را بدهد و پرونده دستیاران او را به دادگاه ورزش ببرد تا دریافت مطالبه از فیفا را قبول کنند. با شرایط فعلی، اگر از یک جایی درآمد هنگفتی نداشته باشند. اصلاً پرداختن به دغدغههایی مثل نقل و انتقالات خندهدار است. چون باید خیلی زیاد نگران پرسپولیس و آینده پیش روی آن باشیم.
خدایا، خودت به داد پرسپولیس برس

پیروزی نیوز - خدایا، خودت به داد پرسپولیس برس
مطالب مشابه
درباره نویسنده
sahar darabpour مشاهده تمام مطالب