آنها که در سازماندهی آنچه روی داد نقش داشتند و البته با زیرکی اجازه ندادند رد پایی از آن ها دیده شود میتوانند در رسانههای خود، چنین مسایلی را توهم بخوانند، اما وقتی بر اساس یک تحلیل، پیش بینی صورت میگیرد و آن پیش بینی اتفاق میافتد دیگر معادلاتی در کار است.
لابه لای مطالب دیروز که به شادی گل آلکثیر پرداخته بودیم نوشتیم، هر چند محرز است که این بازیکن در رفتارش اثری از توهین و نژاد پرستی نیست ولی بدهی سنگین کنفدراسیون به سعودیها در پی کنار گذاشتن الهلال که امری اجتناب ناپذیر بود، نگران کننده است.
در این میان شاید بعضی مطرح کنند که اگر کنفدراسیون فوتبال آسیا تعلق خاطری نسبت به سعودیها داشت چرا با الهلال چنان کرد؟ پرسیدن عیب نیست ولی این میزان ندانستن برای کسی که کارش فوتبال باشد، بسیار عجیب خواهد بود. در آن جا مساله به خواست کنفدراسیون ربطی نداشت. چاره دیگری نداشتند. الهلال آن قدر بازیکن نداشت که بتواند حداقل پروتکلهای بازی فوتبال، ابلاغی از سوی فیفا را اجرا کند. هیچ راه دومی وجود نداشت.
ارادت و تسلیم کنفدراسیون برابر سعودیها قبل از این به اثبات رسیده است. دیروز حتی صدای بعضی خبرنگاران سعودی هم درآمد ولی برای اثبات این ادعا نیاز به گفتمان آنها نیست که شاید گفته شود، موضع آنها از بغض النصر است.
*دشمنانی از جنس دروغ و ناجوانمردی
و اما بیش از کنفدراسیون این لکه ننگ و سیاه بیش از کنفدراسیون به دامان آنهایی ماند که در همین آب و خاک زندگی میکنند. دیروز هم گفتیم که از هواداران باشگاهی نباید توقع داشت که در مصافهای برون مرزی از تیمهای رقیب داخلی حمایت کنند یا حتی هواداری تیمهای رقیب رقیبشان از دیگر کشورها را نکنند. همه جای دنیا همین است ولی این که علیه کشورت اقدام کنی، یک بحث دیگر است.
ما البته چنین مکتبی را از دیرباز میشناسیم. همانهایی که در یکی از حساسترین مقاطع تاریخ این کشور. زمانی که پیر و جوان با چنگ و دندان از آب و خاک و ناموس و مردم خویش پاسداری میکردند و بدنهایشان در جدال با دشمن تکه تکه میشد ولی عدهای به بهانه دعواهایی که داشتند رفتند و دست در دست دشمنان گذاشتند و گرای هموطنانشان را دادند و علیه مردم و سرزمین خود سلاح به دست گرفتند.
دروغ و تهمت و ناجوانمردی در هیچ جای دنیا و در هیچ قاموس و مکتب و آیینی پذیرفته شده نیست. آن چه در قبال پرسپولیس اتفاق افتاد از این دست بود. تلاش برای ایجاد مشکل با دروغ و فریبکاری و ناجوانمردی.
صفاتی که حالا شاخصه افرادی شد که در جبهه رقبای پرسپولیس قرار دارند. حالا معلوم شد بعضی از رقبای پرسپولیس یا حداقل بخشی از آن ها چه جنسی دارند. اگر از پرسپولیس، آن چه را گفته بودند که ذرهای واقعیت داشت، باز هم نقلی نبود. آنها از سرزمینی میآیند که جدای از سرزمین و دنیای ما است. از سرزمین جعل و دروغ. سرزمینی که در ذهنشان است.
*سرنوشت زندگی با دروغ
آنها البته سالهاست اسیر دروغهایی هستند که به این و آن میبندند. آنقدر باورش کردهاند که برایش هر جایی تجمع میکنند.
در اعتراض به دخالت خیالی، دخالت و اعمال نفوذی واقعی را خواهان میشوند!! عجبا از آنها که خود نمیدانند چه میخواهند.
با دروغها به سرنوشتی محتوم دچار شده اند. این قانون روزگار است. دروغگو فراموشکار است. نه فقط از این باب که حرفش دو تا میشود از این بابت که یادشان میرود حقیقت چه بود. دروغ خود را باور میکنند و با این باور زندگی میکنند. باورهای غلط به آنها کد و نشانی غلط میدهد تا مسیر غلطی را بروند که نتیجهاش جز بدبختی و فلاکت و حسرت نخواهد بود. این سرانجام آنهایی است که راه سعادت را از مسیر دروغ جستجو میکنند. حالا میخواهد توهم حمایت مقام مسوولی باشد که تا امروز هیچ تصمیمش به سود پرسپولیس نبوده است و چه درباره شادی گل آلکثیر یا نقل و انتقالاتی که در موعد قانونی انجام شد.
*تئوری توطئه را باید بررسی کرد
دیروز به اشاره از کنار این موضوع گذشتیم که آنچه در حال روی دادن است مثل این است که سربازان یا جاسوسانی از کشور دیگر در همین ایران خودمان باشند که این گونه عمل میشود. حالا به نظر میرسد که دستگاههای ذیربط باید کمی جدیتر به این تئوری توجه کنند.
آن چه در روزهای گذشته سلسله وار اتفاق افتاد خیلی سازمان یافتهتر و برنامه ریزی شده تر از آن است که بتوان فقط آن را به تحرکات تعدادی از هواداران و همراهی عدهای دیگر ربط داد. این که مطالب و حاشیهها زمانبندی و سهمیه بندی شد و کنار هم قرار گرفتن مسایل، بیش از آن بود که بخواهد به صورت اتفاقی روی داده باشد. قطعا به قدر کفایت هم کارشناس رسانهای و شبکه های اجتماعی وجود دارد که در این باره نظر بدهند.
یک سری اعلانها و موج سازیها علیه پرسپولیس صورت میگیرد و وقتی فضای روانی ایجاد میشود، آنگاه ماجرای تجمع دیروز برابر مجلس اتفاق افتاد. سعودیها قبل از این نیز با استفاده از همین فوتبال و نفوذ در کنفدراسیون، سعی کردند ماجرای سفارت را به چالش اجتماعی در ایران بدل کنند.
*حاشیهسازیهای رگباری
و اما نگاهی به تمام تلاشهای روزهای اخیر برای سرنگون کردن پرسپولیس در لیگ قهرمانان بیندازیم.
یکی از اولین موارد مربوط به این میشد که قطریها با بشار رسن مذاکره کردهاند. این حرکت البته از سوی قطریها شروع شد ولی بعد از آن ماجرای مذاکره قطریها با شجاع خلیل زاده مطرح شد. در تمام این مدت نکته این بود که تیمهای قطری نقل و انتقالات را به پایان رسانده و سه هفته از فصل جدید لیگ ستارگان را هم پشت سر گذاشته اند.
بعد از آن نوبت به دروغ بزرگ رسید. تهمت نژادپرستانه بودن حرکت آلکثیر در شادی گلی که داشت. قبل از آن ماجرای صفحه ساختگی برای یکی از رسانههای سرشناس قطری برای اتهام دوپینگ به بازیکنان پرسپولیس بود. البته ما درباره کسانی صحبت میکنیم که با جعل خو گرفتهاند و بعد هم استوری ساختگی برای یحیی درست کردند که بازی با النصر، آخرین مسابقهای خواهد بود که وی پرسپولیس را هدایت میکند. برنامه بعدی هجوم به صفحه کنفدراسیون با این ادعا بود که پرسپولیس از نقل و انتقالات محروم بود ولی با ۷ بازیکن جدید در جام حاضر شده است.
*سابقهدارها
البته این مسایل در گذشته سابقه داشته است. پرسپولیس هر بار به دروازههای موفقیت نزدیک شد از این داستانها پیش آمد. پرسپولیس در ۴دوره اخیر لیگ قهرمانان، سه بار به نیمهنهایی رسید و هر بار از داخل ایران هدف قرار گرفت. در نیمه پایانی ۲۰۱۷ زیر پیج الهلال ریحته بودند که کل پرسپولیس از مسابقات محروم شود. در نیمهنهایی ۲۰۱۸، غیر مستند زیر صفحه السد ریختند که عالیشاه بازیکن غیر مجاز بوده و خواستند که بازی سه بر صفر شود. در این دوره هم که گفته شد و دیدید چه اتفاقاتی روی داد.
*پرسپولیس فراموش نمیکند
و اما این مطلب را با همان دیالوگ معروف سید جلال حسینی به پایان میرسانیم. این که گفته بود، پرسپولیسیها یک عادت بد دارند، این که هیچ چیز را فراموش نمیکنند والبته که پاسخ ما نه جوانمردانه، بلکه فوتبالی است و در تاریخ ثبت میشود.