اگر زمانی دوست داشتیم فوتبال را با ولوم بالا گوش کنیم و از کلمات پرهیجانی که آنها به کار میبردند به وجد میآمدیم، حالا مثل یورگن کلوپ ترجیح مان این است فوتبال را بیصدا تماشا کنیم، تا حداقل شنونده برخی اراجیف نباشیم. یکی با سوتیهای ناتمامش روی اعصاب مخاطب رژه میرود، آن دیگری تو هم دارد از مربی حریف بهتر ارنج میکند و برخی هم که تربیون ملی را با سکوهای هواداری اشتباه گرفتهاند و هر چه به مغز کوچک شان میرسد بر زبان جاری میکنند. به راستی این افراد کی و چه زمانی میخواهند متوجه جایگاه خود شوند و یاد بگیرند با احترام راجع به سایر تیمها صحبت کنند؟متاسفانه روز به روز بیشتر شاهد سقوط اخلاق در صدا و سیما هستیم.کجا هستند گزارشگرانی که با ادبیات کلام شان به مخاطبان فوتبالی اضافه میکردند و خاطرات تاریخی به جای گذاشتند. هنوز که هنوز است برخی از این گزارشها چنان خاطرهانگیز است که گذر سالها هم نتوانسته از جذابیتش کم کند و البته که این به خاطر هیجان و شوری بود که گزارشگران قدیمی صدا و سیما در هنگام اجرا داشتند، اما این روزها برخیها تصور میکنند هر چه بیشتر نمک بریزند و هواداری پسند گزارش کنند بیشتر در چشم مخاطب قرار میگیرند! برخی واژههایی که این روزها گزارشگران جوان میگویند بیراه نیست اگر بگوییم تن بزرگانی چون بهمنش و شفیع در گور لرزید، از این همه بیاخلاقی. کی و کجا این بزرگان از تریبون صدا و سیما برای دیگران رجزخوانی کرده و علایق رنگی خود را بروز میدادند. حتی همین حالا هم کسی نمیداند آنها به چه تیمی گرایش داشتند، بس که بیطرفانه گزارش میکردند و از آن مهمتر در گزارشهای خود با احترام از تیمها سخن میگفتند.
اما چند سالی است که شاهد افت کیفی کار گزارشگران هستیم و مجریان و گزارشگران ورزشی بهطوری عامدانه از تیمهای موردعلاقه خود در برنامههای مختلف حمایت میکنند که صدای همه را درآوردهاند. این نگاه هواداری باعث شده تا خشونت در استادیوم ها افزایش پیدا کند و فوتبال به محلی برای دشمنی و کینه تبدیل شود. متاسفانه مدیران صدا و سیما همچنان نسبت به این رفتارها بیتفاوت هستند و به ناراحتی مردم اهمیت نمیدهند که همین باعث شده برخی از مجریان و گزارشگران بیپرواتر از قبل به رفتارهای زننده خود ادامه داده و به سایر تیمها توهین کنند.
بهطوری برای چندمین بار شاهد این باشیم که گزارشگران سیمای تبریز در بیان نام پرسپولیس از کلمه پیروزی استفاده میکنند. نه اینکه پیروزی، کلمه خوبی نباشد و اتفاقا بسیار پرمعناست و بهتنهایی از سایر نامهایی که روی برخی تیمها گذاشتهاند زیباتر و پرمفهوم تر است. ولی موضوع این است که سالهاست پرسپولیس دیگر پیروزی نیست و نام این تیم را که ریشه در تاریخ مان دارد باید با احترام به زبان جاری کرد. گرچه یک بنده خدایی از روی تنگ نظری معتقد بود پرسپولیس ریشه یونانی دارد و فرهنگستان باید این را اصلاح کند و همه تابع قانون باشند و از این دست اراجیف!
از قانونمندی این شخص همین بس که خود ۲ باشگاه را در لیگ برتر همزمان اداره میکند! ولی همیشه در این توهم است که در حق تیمهایش اجحاف شده است. در فوتبالی که همه به جای تلاش و به روز شدن میخواهند یکشبه به موفقیت برسند یک تیم مثل تراکتور قدرت را در پول و پرشدن تپهها میبیند، هرسال گرانترین تیم را میبندد و به سراغ اسمیترین بازیکنان میرود اما از کسب سهمیه هم عاجز میماند. آنقدر در این سالها مربی و بازیکن به تبریز رفتوآمد کرده اند که حساب آن از دست همه در رفته است; از همه قماشی بوده، خارجی و ایرانی، پیر و جوان. ولی مدیریت غلط در تراکتور باعث شده تا نسخه همه این مربیان که اسم برخی از آنها را یک تراکتور هم نمیکشید خیلی زود پیچیده شود و هنوز فصل به نیمه نرسیده است علی منصوریان هم به سرنوشت مربیانی چون تونی، جورج لیکنز، مصطفی دنیزلی ساغلام، جان توشاک، رسول خطیبی، امیر قلعه نویی، یحیی گل محمدی و محمد تقوی دچار شد. سیاهه ای که نام بردیم فقط در چند فصل قبل روی نیمکت تراکتور بودهاند. یکی از همین چند نفر اتفاقا در فصل قبل توانست پرسپولیس را به قهرمانی برساند و در آستانه کسب قهرمانی با این تیم در آسیاست ولی از دید تراکتوریها مربی ناکارآمدی بود. ولی باز هم ثابت شد که پول و ابزار کافی نیست و یک تیم برای قهرمانی باید شخصیت آن را داشته باشد. گرچه که تراکتوریهای همواره تلاش کرده اند این موضوع را انکار کنند و قهرمانیهای پرسپولیس را با تهمتها و توهینهای خود زیر سوال ببرند، اما همین حالا اگر می توانستند گل محمدی را دوباره روی نیمکت خود مینشاندند، همانگونه که در زمان حضور برانکو سعی در اغوای این مربی داشتند. ولی در ظاهر برای آرام کردن هواداران خود جور دیگری وانمود کرده و میگفتند برانکو هیچکاره است و قهرمانی پرسپولیس با کمک وزارت ورزش و فدراسیون بهدستآمده است.
با این تفاسیر چرا قهرمانیهای متوالی پرسپولیس خار چشم نباشد؟جالب اینجاست که ازیکطرف میگویند جامهای فلزی هیچ ارزشی برایشان ندارد و از طرفی در اوج کرونا جشن قهرمانی میگیرند. به این جماعت خیلی سخت نگیرند، حالا حالاها داغ جامهایی که پرسپولیس به دل شان گذاشت تسکین نمی یابد. بگذارید با گفتن کلمه پیروزی خود را آرام کنند. به خیال خود اینگونه از پرسپولیس انتقام گرفته و هواداران این تیم را با کلمات آزار دادهاند اما بقول یکی از پیشکسوتان هم افتخارات پیروزی و هم افتخارات پرسپولیس از تیم آنها بیشتر است.