آگاهی، اشراف و دانایی ما نسبت به موضوع، استراتژی و نقشه راه ما را مشخص میکند.
فکر میکنید یک مربی مثل برانکو باید موفقترین دوران فعالیت حرفهای خود را در فوتبال ایران و پرسپولیس تجربه کند؟ چرا او در خارج از ایران، آن برانکویی نیست که ما در اینجا تجربه کردیم؟ شاید دلیل سادهاش این باشد که بسیاری باشگاهها و مربیان ما سالهاست که امر به ایشان مشتبه شده است و موفقیت را از هر مسیری جستوجو میکنند غیر از مسیر درست آن.
سالها پیش از این رسم بر این شده بود که در کنار تلاش فنی از تاکتیکهای دیگری هم استفاده شود. از قرار و مدارها برای اینکه تیمی قهرمان شود و از آن به عنوان پدیده سکههای میان یک جور شیرینی سنتی مناطق مرکزی ایران یاد میشد.
بعدها کار سختتر شد، از یکطرف باید سوتها را طلا میگرفتی و از سوی دیگر غیر از بازیکنان خودت، باید بازیکنان حریف را با یکسری وعدهها کوچ میکردی. از ترفند قول و قرار برای جذب بازیکن حریف و اینکه آیا بهتر نیست حالا که قرار است شاگرد فلانی باشی، حداقل به تیمی بروی که قهرمان شده باشد؟
اوضاع بر این منوال بود که برانکو آمد. او تغییرات زیادی را ایجاد کرد ولی شاید سادهترین و مهمترینش این بود که باید سرشان در کار خودشان باشد. در آن آشفته بازاری که مربیان تیم های مطرح و دارای پتانسیل قهرمانی از اصل کار غافل شده بودند کافی بود کمی روی کار خودت متمرکز باشی تا به قهرمانی برسی. اتفاقی که برای پرسپولیس روی داد و همان بهتر که رقیبان از درک آن عاجز باشند.
*غُر بزن و باجبگیر
غُر زدن مدتهاست که به راه و رسم بعضی تیمها بدل شده است. آنها خرسند هستند از امتیازهایی که با این غُر زدنها میگیرند. امتیازهایی که بخشی از آن برای زمین مسابقه و جدول بازیهاست ولی بخش زیادی از آن برای خارج از زمین است. برای اینکه هر کاری کردند، کسی کاری به آنها نداشته باشد. کمیته انضباطی سراغشان نرود، آنهم برای تخلفهایی که دیگران به خاطر آنها نقرهداغ شدهاند. برای اینکه خارج از هر رفتار جوانمردانهای و به دور از هر انصاف و عدالتی بازیکن یک تیم دیگر را بگیرند و به نام سربازی به آنها بدهند در حالی که آن تیم خود از جذب بازیکن محروم بود. برای اینکه بتوانند تماشاگران یک تیم دیگر و هموطنان خودشان را وحشیانه در ورزشگاه و خیابانهای شهر کتک بزنند. برای اینکه بتوانند چشم آدمها را دربیاورند. برایشان پنالتی بگیرند و گلهای صحیح حریف را مردود اعلام کنند.
بله غر میزنند برای همه اینها. اینهایی که فکر میکنند راز و رمز موفقی و قهرمانی است. البته میتوانست باشد اگر پرسپولیسی نبود که با برانکو راه و رسم دیگری برود و همان را با یحیی ادامه بدهد.
*اعتراض برای اعتراض
آنها یاد گرفتهاند هر جا که کم آوردند، هرجایی که زورشان نرسید. هرجایی که نمیدانستند چگونه گلیم خود را از آب بیرون بکشند، اعتراض کنند. از برابر وزارت ورزش گرفته تا روبروی مجلسی که رویش به روی آنها گشاده است و به روی پرسپولیسیها نه. یکسری اینگونه عمل میکنند و یکسری هم تهدید امنیتی تلقی میشوند تا از اینجا و آنجا سفارش بشود که هوای اینها را داشته باشید. حساسشان نکنید. راهش را یاد گرفتهاند که با اعتراض چگونه بترسانند و به خواستههایشان برسند. همه جور خواستهای هم دارند از پول فراوان بی حساب و کتاب تا بودجههایی که بالاخره به آنها میرسد. به همهچیز و همهکس هم اعتراض دارند. بهقدری این کار را انجام دادهاند که اصلا فراموش کردهاند برای چه اعتراض میکنند. آنها برنده این بازی هستند. فقط جای قشنگش آنجاست که نمیدانند و نمیفهمند که چه باید بخواهند!
پول و مربی و بازیکن خارجی و عضو متمول هیات مدیره و حمایت ارگانهای استانی و از این قبیل مسایل را به دست میآورند، آنقدر زور دارند که میتوانند قانون و تفسیر آن را تغییر دهند. همه اینها میتواند روی اعصاب یک گروه دیگر باشد. گروهی که اگر کارش را درست انجام بدهد به خواسته اصلی یعنی قهرمانی میرسد.
*بهانه و توهین و افترا از سوی حریفان به سود پرسپولیس
کار که به اینجا میرسد، تهمت، افترا و توهین آغاز میشود. هیچ حد و مرزی هم ندارد. بدون هرگونه پشتوانه عقلی و منطقی میگویند، میگویند و میگویند. دل شان را خوش میکنند به آن. بدون آن که برایشان نان و آب بشود. گاهی فکر میکنم اصلا چرا ناراحت میشویم. چرا با آنها بحث میکنیم و خاطر خود را مکدر میگردانیم. آنها در همان مسیری میروند که باید بروند. خوب که نگاه کنیم روی نیمکت آنها و روی صندلیهای مدیریتی آنها آدمهایی را داریم که اگر خودمان هم میخواستیم نمیتوانستیم مثل آن را وارد تشکیلاتشان کنند. خوب که نگاه میکنیم از دست آنهایی حرص میخوریم که حضورشان در آن تیمها به سود ماست. به نظر بهجای حرص خوردن باید قدرشان را بیشتر بدانیم. به نظرگاهی ما هم نمیدانیم خواسته درست چیست؟ آیا میخواهیم روی صندلیهای مدیریتی و مالکیتی و نیمکتهای مربیگری حریفانمان، شاهد حضور آدمهای کاردان و کاربلد و جنتلمن باشیم. که هرگاه نتیجه نگرفتند بنشینند و معایب کار خودشان را پیدا کنند یا این ها بهتر هستند که تحت تاثیر لمپنیسم و پوپولیسم، عملکرد و اشتباه خود را توجیه کنند. حالا این وسط ۴ تا حرف صدتا یک غاز هم بار ما کنند مگر چه میشود. از برگ برنده ما، همین رفتارهایی است که میبینید. این رفتارها میتواند گرانترین تیمها را هم زمینگیر کند. تا جایی که دیگر از عهده بازیهای معمولی خودشان هم برنمیآیند. در زمین به فحاشی میافتند یا حتی با مردود شدن گل صحیح حریف هم به یک امتیاز اکتفا میکنند.
*ما پیروزیم و آنها بازنده، تا کور شود هر آنکه نتواند دید
فکر میکنند با فشار به داوران برای اینکه گلهای حریفان را مردود اعلام کند و به آنها پنالتی هدیه بدهد همهچیز تمام است. البته تمام خواهد بود اگر ما کارمان را درست انجام ندهیم و وارد بازی آنها بشویم.
بگذاریم چشمان دنبال ما و به سوت داوران باشد. چند سالی است که اینگونه هستند و تا وقتی که ما تمام فکر و ذهن آنها را اشغال کردهایم جایی برای فکر در کار خودشان نمیماند.
بگذارند بهجای اینکه دریابند ما قهرمانیهای خودمان را آجر به آجر مهندسی کردهایم فکر کنند که این قهرمانیها حاصل مهندسی دیگران است. اصلا چرا باید راز موفقیت خودمان را به زور به آنها بفهمانیم. بگذارید آنقدر بگویند که دروغ خودشان را باور کنند.
بگذارید آنقدر به ما بگویند؛ «پیروزی» که باورشان شود این اسم، رسم ماست و اگر ما پیروزیم، آن چیزی بیش از یک بازنده نیستند.
از همین حالا در حال تیز کردن تیغهای خود برای بعد از بازی فینال لیگ قهرمانان است. آتشفشان خشمشان از گدازههای حسرت و بغض سرشار شده است ولی آیا ما خودمان هم نمیدانیم که در این برهوت فوتبال ایران، چه کار بزرگی کردهایم؟
بگذارید صدا و سیما خوش باشد به گزارشگرانی که شاید وطن گمکردهاند و اسمشان با رسمشان، از زمین تا آسمان فرق میکند. آدمهای که تخم کینه را این خاک و در دل مردم میکارند و آنهایی که باید به فکر باشند در خواب هستند.
با این رقیبان(!) قهرمان نشویم چه کنیم؟ / پرسپولیس و قهرمان و «پیروزیم» و آنها «بازنده»

پیروزی نیوز - موفقیت و قهرمانی در ورزش آنهم در یک ورزش گروهی مثل فوتبال، تابع یکسری اتفاقات است که خود ما باید آنها را رقم بزنیم.
مطالب مشابه
درباره نویسنده
sahar darabpour مشاهده تمام مطالب