در تاریخ از این رفتار به بدی یاد میشود و هر قدر اعطای عناوین در دورهای بیشتر بود حمل بر ضعف بیشتر شاه دوران میشد.
البته به زمانه امروز که مینگریم منظور صرفا همین فوتبال و ورزش است، میبینیم که باید مجسمه آن شاهان را از طلا بسازیم، چون آنها حداقل یک چیزی میگرفتند و با نظر ملوکانه از کیسه ملت میبخشیدند و عنوان اعطا میکردند. حداقل این طور نبود که هم عنوان بدهند و هم باج! اتفاقی که حداقل در فوتبال و باشگاهها بسیار شاهد هستیم. افراد حقیقی و حقوقی که در کنار نامهای بزرگی مثل پرسپولیس قرار میگیرند و سر آخر یا یک چیزی طلبکار میشوند یا اگر مراودات مالی هم برقرار شود، سر آخر باید منتش بر سر پرسپولیس بماند.
و اما بعد.
ماجرای این مطلب از مصاحبه اخیر معاونت اقتصادی باشگاه پرسپولیس شروع شد که ابهامات تازهای را در ارتباط با روابط بین باشگاه یا عوامل آن با کارگزار را ایجاد کرد. ابهاماتی که به سوالات بیپاسخ قبلی اضافه شد.
در بخشهایی از همین مصاحبه این ابهام به وجود میآید که توضیحدهنده در مقام معاون پیشین باشگاه قرار دارد یا در مقام نماینده کارگزار صحبت میکند. سوال ما در باره خود فرد نیست بلکه درباره جایگاه حقوقی وی صحبت میکنیم. کدام وجه از او غالب بر دیگری بود؟
شاید این سوال پیش بیاید که این موضوع چه اهمیتی دارد؟ خب بهطور ساده پاسخ در دل همین مصاحبه نیز نهفته است.
*بررسی و انتخاب کارگزار بین ۴۰ شرکت با چه معیاری؟
وقتی عنوان میشود که کارگزار فعلی از میان ۴۰ شرکت انتخاب شد. رابطهها و مناسبات اهمیت پیدا میکند. در خود این مصاحبه، عنوان میشود از دلایل انتخاب این شرکت، بورسی بودن و حسابهای مالی شفاف است. سوال این است که آن ۴۰ شرکت غیر از آن یک موردی که همه میدانیم کدامها بودند که این ویژگی را نداشتند و اصولا با کدام فراخوان این شانس وجود داشت که شرکتهای دیگری هم شانس همکاری داشته باشند تا برای پرسپولیس شانس دریافت پیشنهادهای بهتر فراهم گردد.
در این جا اهمیت دارد که اگر به حرف و حدیثها درباره ارتباط بعضی افراد در وزارت ورزش هم توجه نکنیم. با فردی روبهرو هستیم که اول معاون اقتصادی باشگاه بود و بعد با آتیهدادهپرداز ارتباط پیدا کرد یا برعکس؟
البته به خاطر داشته باشیم که مهرداد هاشمی، عضو سابق هیات مدیره باشگاه گفته بود که این کارگزار را معاون اقتصادی باشگاه معرفی کرد.
*فکر میکردیم هیچ گزینه دیگری نبود که ترکمانچای امضا شد
موضوع به اینجا ختم نمیشود. پرسپولیس با شرکتی که از میان ۴۰ شرکت انتخاب شده بود قراردادی بست که متضمن هیچیک از منافع باشگاه نبود. قراردادی که به طرز عجیبی در آن باشگاه همهچیز خود را در اختیار کارگزار گذاشته بود ولی هیچ کف قراردادی وجود نداشت.
این قرارداد در ۸ آبان منعقد شد و همانطور که در ادامه بیشتر توضیح میدهیم، تا اردیبهشت برای پرسپولیس هیچ عایدی درآمدی نداشت. حالا با اظهارات جدیدتر این سوال پیشآمده است که اگر پای ۴۰ شرکت در میان بود، انتخاب آتیه دادهپرداز با چه فرمول و پشتوانههایی انجام شد که ثمره همکاری با آن عواید صفر ریالی پس از نزدیک به ۶ ماه همکاری و در اختیار داشتن تمام امکانهای پولساز برای پرسپولیس بوده است.
با این اعترافات، دقیقا چه افرادی پشت ماجرای این قرارداد بودند که عملا تا قبل از امضای الحاقیه، دست پرسپولیس بهجایی بند نبود؟ ۳۹ شرکت دیگر چه قدر فاجعه بودند که گزینه انتخابی بین آنها بهتر بود بدون آنکه درآمد ایجاد کند؟
زمانی تصور میشد، گزینه چندانی روی میز نبود که چنان قراردادی منعقد شد و باشگاه زیر بار رفت و تمام امید خود را به رویاهای طرف مقابل دوخت ولی حالا با این صحبتها مساله فرق میکند.
*عواید ۷۰۰هزار نصب اکتیو کجا میرفت؟
صحبتهای معاون اقتصادی باشگاه در کنار پرده برداشتن از چنین حقایقی، ابهامات دیگری را مطرح میکند. در بالا گفتیم عملکرد ۶ تا ۷ ماه اول کارگزار، صفر بود. در مصاحبهای که انجام شد این مساله رد میشود و صحبت از پرداختی ۱۵ و نیم میلیارد تومانی از هشتم آبان تا اردیبهشت، شد. حتی اگر این حرف دقیق بود باز هم یک فاجعه بهحساب میآمد ولی خدا رو شکر که همه میدانیم این عدد نه بهعنوان درآمد پرسپولیس یا سهم از اجرای پروژهها، بلکه بهعنوان قرض به پرسپولیس اعطا شد. در واقع اگر پرسپولیس در ماه اردیبهشت با شرکت دیگر به توافق میرسید جدای از تمام دعواهای حقوقی و ادعای خسارتهایی که میتوانست اتفاق بیفتد این قرض باید تسویه میشد و درنهایت بهعنوان درآمد باشگاه از زمان امضای الحاقیه دیده شد.
از سوی دیگر در همین مصاحبه میآید که اپلیکیشن پرسپولیس ۷۰۰ هزار نصب اکتیو داشته است و تا ۲۹ اسفند پیشبینی یکمیلیون نصب اکتیو شده بود. یعنی عدد ۷۰۰ هزارتا برای همان زمستان است که عدد بسیار بزرگ و البته موفقیت بزرگ است. البته موفقیت نه برای کارگزار، چون این تعداد نصب بهواسطه نام پرسپولیس و هواداران پرشمارش بود.
سوال: عواید این استقبال گسترده کجا رفت؟ چون تا قبل از الحاقیه هر چه پرداخت شد عنوان قرض به روی خود داشت. شاید عنوان شود عواید آن در بخشی از همین ۷۶ میلیاردی بود که بعدا به باشگاه تعلق گرفت ولی این که برای بعد از الحاقیه بود.
کارگزاری که خیالش راحت بود کف پرداختی ندارد برای کسب درآمد از این ۷۰۰ هزار نصب چه برنامهای داشت و چه خدماتی را ارائه داد؟
اینها اعدادی هستند که فردی مسوول در باشگاه و مرتبط با کارگزار مطرح میکند. آیا ریزش این نفرات فقط به خاطر درگیریها بود یا خدماتی که وجود نداشت؟
*کرونا را میگویید، دلار ۱۱هزار و ۵۰۰ تومانی را هم بگویید
در این مدت همیشه عنوان شده است که کارگزار در حالی به تعهدات جدید خود عمل میکند که اقتصاد در شرایط کرونا وضعیت نابسامانی پیدا کرده است و پیدا کردن پول در این اقتصاد آسان نیست. از جهاتی این حرف درست است و از جهاتی نه.
اقتصاد در تمام بخشها دچار چالش نشد. با این وجود اگر کلیت این حرف را هم بپذیریم باید توجه کنیم که وقتی این قرارداد در ماه آبان بسته میشد، ارزش دلار به ۱۱ هزار و ۵۰۰ تومان هم نمیرسید و امروز هر دلار بالای ۲۵ هزار و ۵۰۰ تومان است. حتی اگر قیمت دلار در زمان امضای الحاقیه را ملاک قرار بدهیم به عدد ۱۵ هزار و ۶۰۰ تومان میرسید یعنی این که الان دیگر ۱۱۰ میلیارد به آن فوقالعادگی نیست که در آن زمان بود. هرچند برای آن زمان هم که هنوز خبری از کرونا نبود، ۱۱۰ میلیارد برای یک پروسه ۲۰ ماهه از آبان ۹۸ تا خرداد ۱۴۰۰، عدد شورانگیزی نبود.
انتهای پیام/