این خبر از این جهت از سوی بعضی جدی گرفته نشد که مطرح میکردند اگر طلبکارها میتوانستند برای زنده کردن مطالبات خود، دست به مصادره یا توقیف این ساختمانها بزنند تاکنون صد باره، این کار را انجام داده بودند بس که این ۲ باشگاه طلبکار دارند. پس ماجرا چیست و چرا در این میان شرکت مذکور فقط سراغ ساختمان باشگاه پرسپولیس آمد؟ آیا بازهم پای تبعیض در میان است آن هم به ضرر تیمی که آن را احمقانه حکومتی میخوانند؟
*تامین اجتماعی سراغ پرسپولیس آمد و سراغ استقلال نرفت
شستا مخفف عبارت شرکت سرمایهگذاری تأمین اجتماعی است. یک شرکت هلدینگ سرمایه گذاری که به سازمان مورد اشاره تعلق دارد. ۱۰ درصد سهام این شرکت، در فروردین سال جاری در بورس اوراق بهادار عرضه شد. گویا داراییهای این شرکت هم برای ورود به بورس، بالغ بر ۱۲۰هزار میلیارد تومان عنوان شده بود. با کلی شرکتهای تابعه که اگر بابت کاری که با پرسپولیس کرده ناراحت باشید میتوانید با جست وجوی نام این هلدینگ از اسامی بعضی از آنها مطلع شوید.
ناگفته پیداست که فدراسیون فوتبال با چه حریفی روبهرو است و راهی جز پرداخت بدهی خود به آن نخواهد داشت ولی مساله این است که چرا باید پای پرسپولیس به میان کشیده شود؟ به هر حال بدیهی است که هوادار پرسپولیس این اتفاق را، اقدام علیه تیم محبوب خود بداند. به ویژه که مشکل شامل حال باشگاه عزیز کرده استقلال نشده و در حاشیه امنیت قرار گرفته است. با این وجود در کنار تمام تناقضها باز هم بعضی خواهند گفت؛ پرسپولیس حکومتی است.
*داراییهای دیگر فدراسیون برای پرداخت بدهی کافی است، چرا پرسپولیس؟
حال این سوال مطرح میشود که آیا شرکت شستا برای وصول مطالبات و حقوق خود چاره دیگری نداشت؟ پاسخ این سوال را ابراهیم شکوری در کنفرانس خبری دیروز داد. وی با ابراز تعجب از اقدامی که صورت گرفت، اعلام کرد. با توجه به حضور در پست دبیرکلی فدراسیون فوتبال به خوبی میداند که فدراسیون فوتبال، آنقدر داراییهای دیگر دارد که اصلا نیازی نبود و نیست که طلبکارش سراغ ساختمان باشگاه پرسپولیس بیاید.
آنچه توسط معاون اجرایی باشگاه اعلام شد، سوالات جدیدی را در اذهان مطرح میکند. آیا هدف این بود که با راه افتادن موج خبری، شرایط وصول مطالبات فراهم شود؟ اگر این طور است چرا سراغ استقلال نرفتند؟
آیا ممکن است این خط را از فدراسیون فوتبال داده باشند؟ چرا این اتفاق در آستانه بازی با ذوبآهن روی داد؟ آیا مثل همیشه همینطور اتفاقی، علیه پرسپولیس اقدام شده است. اصلا مسوولان شستا قائل به این مساله هستند که در این ماجرا، بالاخره پرسپولیس طرف حساب آنها قرار میگیرد؟ آیا میشود اصلا این موضوع نظرشان را جلب نکرده باشد؟
*وقتی دولتیها روی ساختمان پرسپولیس هم، نظر دارند
در این ماجرا بحث دیگر این است که مجموعهای از دولت سراغ ساختمان باشگاه پرسپولیس رفته و سراغ استقلال نرفته است.
در پاسخ به این مساله، میتوانند این موضوع را مطرح کنند که سازمان تامین اجتماعی یک مجموعه غیر دولتی خوانده میشود. البته این حرف برای ما عجیب نیست. مثلا همین سپاهان میگوید ما از منابع دولتی استفاده نمیکنیم و از فولاد مبارکه بودجه میگیریم، یا در مورد همین پرسپولیس خودمان، وقتی که صحبت از دادن بودجه میشود میگویند دولتی نیست ولی وقتی بحث عزل، نصب، دخالت و نظارت به میان میآید، دولتی است.
به هر حال در تعاریف از این سازمان آمده است که یک سازمان بیمهگر اجتماعی عمومی غیردولتی است. حالا مجموعه بالادستی آن کدام است؟ بله، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است.
ماده یک قانون تأمین اجتماعی میگوید:
به منظور اجرا و تعمیم و گسترش انواع بیمههای اجتماعی و استقرار نظام هماهنگ و متناسب با برنامههای تأمین اجتماعی، همچنین موضوع قانون تأمین اجتماعی و سرمایهگذاری و بهرهبرداری از محل وجوه و ذخائر، سازمان مستقلی به نام «سازمان تأمین اجتماعی» وابسته به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی که در این قانون سازمان نامیده میشود، تشکیل میگردد. سازمان دارای شخصیت حقوقی و استقلال مالی و اداری و امور آن منحصراً طبق اساسنامهای که به تصویب هیات وزیران میرسد اداره میشود.
در واقع ماجرا از یک منظر اینگونه است که شرکت شستا در راستای استیفای حقوق خود و البته سهامدارانش، سراغ یکی از املاک فدراسیون فوتبال رفته است.
*مانور هماهنگی بین وزارتخانههای دولت
اما از منظر دیگر، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی یا به عبارتی دولت، با چند واسطه روی ساختمانی دست گذاشت که همه میدانند دفتر مرکزی باشگاه پرسپولیس است و این باشگاه پرسپولیس هر چند از دولت هیچ عایدی جز این مسایل ندارد، خود جزو داراییهای در اختیار وزارتخانه دیگر یعنی ورزش و جوانان است که البته وزارتخانه دیگری به نام اقتصاد و امور دارایی در حال انجام امور آن برای خصوصیسازی است!
سوال کلیدی این است که آیا با یکی از شکلهای ناهماهنگی در بدنه دولت روبه رو هستیم یا این که همه چیز هماهنگ شده است؟ ما هیچ اظهار نظری نمیکنیم. دولتیها خودشان بگویند کدامیک از این وضعیتها اتفاق افتاده است؟
*انتقال سند به صلاح پرسپولیس است
به راستی با چه پدیدهای روبه رو هستیم؟ ابراهیم شکوری در مصاحبه دیروز خود اعلام کرد شاید این مساله سبب خیر شود تا سند ساختمان باشگاه پرسپولیس از فدراسیون به خود باشگاه منتقل شود. البته این خیلی خوب است که دارایی پرسپولیس دست خود پرسپولیس باشد. قطعا هدف ارزشمندی است.
اما آیا این مساله واقعا خیر خواهد بود؟ مدیران بعد از سمیعی و شکوری و بعد از بعد از آنها چگونه افرادی خواهند بود؟ فدراسیون یک بار با چنین طلبکاری روبرو شد و ساختمان باشگاه در معرض توقیف و مصادره و مسایلی از این دست قرار گرفته است. خود پرسپولیس چند طلبکار دارد؟
مگر همین حالا نشان و علامت تجاری باشگاه توقیف نیست. حالا طلبکار اقدامات بعدی را انجام نداده، بحث دیگری است.
آیا میدانید که تا کنون مدیران پیشین پرسپولیس، چند بار به بهانه خرید یک ساختمان بزرگتر و شیک تر در صدد فروش این ساختمان بوده اند در حالی که میدانیم باشگاه همیشه در شرایط نامساعد مالی بوده است. آن چه مانع شد که پرسپولیس آواره کوچه و خیابان نشود و بساطش با حکم تخلیه وسط خیابان پخش نشود عدم امکان فروش ساختمان بود. مثلا مدیری که حتی پول نداشت که زمین چمن درفشیفر را با یک میلیارد بازسازی کند، دنبال این بود که پولی روی پول این ساختمان بگذارد و ساختمان را که در ضلع شمال غربی ساختمان کنونی است و الان به یکی از بانکها تعلق دارد خریداری کند. خب میدانیم با این همه مشکل این ساختمان فروخته میشد و این یکی هم خریداری نمیشد.
به هر حال باید به این مسایل هم فکر کرد، چون بازهم تاکید میکنیم مدیران آینده پرسپولیس معلوم نیست با چه افکاری بر مسند کار بنشینند و نیت خیر امروز برای اخذ چنین تصمیمی کفایت نمیکند.
*نصف پول ساختمان را خود پرسپولیس داد
در این بین نکته جالب این است که هرچند سند این ساختمان، ششدانگ به نام پرسپولیس است ولی پول ۳ دانگ آن را خود پرسپولیس داده است. پس از آن که محمد دادگان تصمیم گرفت این ۲ باشگاه را صاحب جا و مکان کند مقرر شد به هر یک از ۲ باشگاه پرسپولیس و استقلال مبلغ ۴۰۰ میلیون تومان تعلق بگیرد. ارزش ساختمان پرسپولیس در آن زمان ۸۰۰ میلیون تومان عنوان شده بود و باقی رقم را خود باشگاه باید میداد.
*سرنخ در دست محمد دادگان
محمد دادگان در آن زمان نگران بود که مدیران ۲ باشگاه تحت فشارهای مالی و بدهیها، اقدام به فروش ساختمانها کنند. بر همین اساس عنوان کرد که تدبیری شده است تا نه خود فدراسیون و نه باشگاه امکان فروش ساختمان را نداشته باشند و طلبکاران ۲ باشگاه هم نتوانند به جای مطالبات خود در ساختمانها دخل و تصرف کنند. در مقطعی گفته میشد ۲ ساختمان وقف شده اند تا فقط ساختمان مرکزی ۲ باشگاه باشند و بعضی هم عنوان کردند که ۲ ساختمان به اجاره ۹۹ ساله در آمده اند. اگر موضوع وقف درست بود قاعدتا شستا نمیتوانست حکم بگیرد. در حالت دوم، از دست طلبکاران باشگاه کاری بر نمیآمد ولی الان پای طلبکار فدراسیون در میان است. به هر حال در این ارتباط، محمد دادگان بهتر از هرکسی میتواند روشنگری کند.
انتهای پیام/