البته در فوتبال، نسبتها تغییر میکند، چون بهعنوان مثال بعد از چنین تشخیصی باید بگردی و پیدا کنی که چرا این کنترل از دست رفته است و بعد باید مجموعه از مسایل فردی، تیمی و… را که ممکن است بعضی در کنترل خودت نباشد، درست کنی تا این کنترل را به دست بگیری. در واقع مساله کلیدی تعدد متغیرهای تاثیرگذار است.
با تمام این اوصاف اینکه بدانی چرا ضربه میخوری و البته فقط دیگران را مقصر نبینی، آسمان و ریسمان نبافی، گام بسیار بلندی است آن هم در ایران که اصلا فرهنگ این نوع برخورد وجود ندارد حالا میخواهد بحث فوتبال باشد یا سیاست و اقتصاد و فرهنگ.
بله، درست است که پرسپولیس یک زمانهایی از بازی، کنترل آن یا بخشی از آن را از دست میدهد. این را در فینال آسیا تجربه کردیم. این بحث قطعا جدای عوامل تاثیرگذار بیرونی است. عواملی مثل لغو بازی پرسپولیس تا تیمی در فینال آسیا به میدان برود که به اندازه تعطیلات نیم فصل مسابقه نداشته است. یا این که به خاطر کوتاهی همان تیمی که قرار بود برابر پرسپولیس بازی کند ولی تخلفاتی انجام داد، جایزه میگیرد تا وقتی برابر پرسپولیس بازی کند که همه نفراتش باشند.
همه این مسایل را به خوبی میدانیم ولی قرار است درباره خود پرسپولیس صحبت کنیم. درباره خودمان که در چنین فضایی اصلا فرصت اشتباه کردن نداریم.
*پرسپولیس نمیتواند به اندازه قبل، اشتباه کند
اشتباه برای همه تیمها و بازیکنان وجود دارد ولی مساله این است که برای رسیدن به هدف به چه میزان از توان خود نیاز دارید. یحییگلمحمدی ابزارهای قهرمان کردن پرسپولیس را در اختیار دارد. به این حرف اعتقاد داریم و بحث افزایثش توقعات در میان نیست چون توقعات به خودی خود بالا است. وقتی این حرف را میزنیم به معنای آن نیست که همه چیز بر وفق مراد است و مشکلی وجود ندارد.
در این جا نکتهای وجود دارد که معمولا مورد توجه قرار نمیگیرد. مساله این است که یک تیم برای رسیدن به خواسته خود به چه میزان از توانایی خود نیاز دارد. در فینال آسیا، اولسان تیمی بود که به عنوان مثال با ۶۰درصد توان خود نیاز داشت اما پرسپولیس تیمی بود که باید در وضعیت ۹۰درصد توان بازی میکرد تا برنده میشد. توضیح روشنتر این است که وقتی شما خیلی قدرتمند باشی، به قدری خوب هستی که با مجموعهای از کاستیها و استباهات خوب بمانی اما اگر از یک حدی ضعیفتر شدی، تا وقتی خوب هستی مه آن کاستیها و اشتباهات از تو سر نزند.
پرسپولیس سال قبل که به یحیی رسید در حدی بود که با ۷۰درصد قابلیتش هم از تمام رقبای داخلی بالاتر بود ولی الان تیم شده است که با ۸۰ تا ۹۰درصد توان میتواند برتری خود را تحمیل کند. یعنی مجال کمتری برای اشتباه وجود دارد.
باز مثال سادهتر این که یک خدرو با قدرت ۲۰۰ اسب بخار شاید برای رسیدن به سرعت ۱۲۰کیلومتر بر ساعت در یک سربالایی تند به نیمی ار این توان نیاز داشته باشد ولی یک خودرو با ۱۰۰اسب بخار توان برای رسیدن به همان سرعت در آن سربالایی به تمام توان خود نیاز دارد.
*بیعدالتی که به هر حال وجود دارد
کنترل بازی چرا از دست میرود تا بلافاصله بعد از گل زدن، گلی دریافت شود یا نتوانیم چند دقیقه نتیجه را حفظ کنیم تا بازی تمام شود؟
شاید یک بحث این باشد که تیم میتواند کنترل خود را از دست بدهد، چون سرمربی به هر دلیل حتی به دلایل کاملا به حق، کنترل خود را از دست داده باشد. در این جا به حق بودن دلیلی بر موجه بودن نیست. اما اگر این هم باشد باز فقط مربی نیست که مقصر است. مجموعه باشگاه هم باید عملکرد خود را بسنجد.
کنترل بازی در فوتبال به متغیرهای گوناگون ارتباط پیدا میکند. از تمرکز که مساله ذهنی و روانی است شروع میشود و با آنالیز، در اختیار داشتن ابزار که همان بازیکن است، تاکتیک و استراتژی مناسب، تمرینات و آمادگی بدنی ادامه پیدا میکند. نقصان در هر یک این موارد میتواند باعث شود شما کنترل را از دست بدهید.
وقتی ابزار محدود باشد یعنی همان پدیدهای که پرسپولیس و گلمحمدی را به مرور زمان و عمدی یا سهوی با آن مواجه کردهاند، دیگر نمیتوانید درفاکتورهای دیگر قدرت مانور زیادی داشته باشد. این یعنی کادر فنی پرسپولیس باید خیلی بهتر از همتایان خود عمل کنند. شاید عدالت نباشد ولی به هر حال شرایطی است که رد آن قرار دارند و قرار داریم.
*مشکلی که راه حلش را خوب میدانیم
بپذیریم یا نپذیریم، ساختار دفاعی پرسپولیس با جدایی شجاع خلیلزاده و کاسته شدن از فشار خط حمله روی دفاع حریفان، شکنندهتر از قبل شده است. سیدجلال حسینی هم در کنار سایر مدافعان، فشار بیشتری را تحمل میکند. این فشار نباید ادامه پیدا کند چون بعدها مشکلات دیگیر را سبب خواهد شد که قصد نداریم در این جا و در این مقطع به آن بپردازیم.
پرسپولیس به تغییر شیوه بازی نیاز دارد. البته یحیی زودتر از اینها متوجه این امر شده است. مساله این است که یحیی احتمالا باید قید این مساله را بزند که پرسپولیس لزوما به شکلی که او دوست دارد بازی کند.
به عنوان یک نمونه در لحظاتی که در فینال آسیا گل خوردیم یا در نیمه دوم بازی با ذوبآهن، دقیقا چه اتفاقی برای پرسپولیس روی داد. شاید مشکل این جا بود که عملا که اولین فاز دفاعی پرسپولیس از پشت یک سومو به داخل آن و پشت ۱۸ قدم منتقل شده بود. در شرایط فعلی شاید پرسپولیس نیاز دارد به روشی یازی کند که مورد پسند بسیاری از ما نباشد. البته منظور این نیست که بازی تدافعی را شاهد باشیم. مساله این است که پرسپولیس باید فاصله خط نیمه تا پشت یک سوم دفاع خود را به جهنمی بدل کند که گذر از ان برای حریفان این قدر اسان نباشد. مساله این است که پرسپولیس در نیمه دوم بازی با ذوبآهن همانطوری زخم خورد که در بازی روز جشن قهرمانی خورده بود. مشکلی که برابر استقفلال هم گریبانگیر شد ولی بعدها به خوبی رفع شد و پرسپولیس را تا فینال آسیا برد. بله از طرف همین کادر فنی رفع شد. درباره مشکلی صحبت میکنیم که قبل از این رفع آن را از این کادر فنی دیدیم واین خیلی خوب و امیدوارکننده است.
انتهای پیام/