دنیا به گونهای روی سرمان هوار شد که فردای آن روز اصلا نتوانستیم خودمان را برابر الهلال جمع کنیم. اینجا در ایران، آن خبر برای بسیاری از ما به منزله پایان افسانه قهرمانی توام بود ولی…
کمی جلوتر بیاییم. هنگامی که برای همه ما مسجل شد برانکو ایوانکوویچ دیگر باز نمیگردد. بسیاری از ما باور داشتیم که دیگر تیر خلاص را شلیک کردهاند. صد البته نیتی غیر از این هم نداشتند ولی…
به مهرماه سال ۱۳۹۸ سری بزنیم. سومین شکست در ۶بازی ابتدایی فصل بعد از جدایی برانکو، برای بسیاری از ما یک نشانه بود. دیگر از خوشی پیروزی دربی برای ما هوادارانی که تصور میکردیم با خروج روح برانکو از پرسپولیس، کارمان رو به اتمام است، چیزی باقی نمانده بود. به پدیدهای باخته بودیم که همین یحیی گلمحمدی، سرمربی آن بود، بعد از اینکه نتوانسته بود قراردادش را به هم بزند و کالدرون جای او را در پرسپولیس گرفت. گویی دیگر باید با قهرمانی خداحافظی میکردیم ولی…
یک هفته بعد از آن مسابقه، پرسپولیس به پیروزی رسیده بود. نوبت بازیهای سختش رو به پایان بود. در پایان هفته هفتم، یعنی در همین نقطهای که اکنون در آن ایستادهایم، ۳شکست در کارنامه داشتیم و ۱۲امتیازی بودیم. امروز تنها بدون تیم شکست هستیم ولی یک امتیاز کمتر داریم.
*ترس از باختن به جای ترس از نبردن
نکته سخن در این قیاسی که گفتیم نیست، هرچند این هم برای خودش نکتهای است که نباختن در لیگ برتر برای تیمی که ۴دوره پیاپی قهرمان مسابقات بوده است و تا فینال آسیا رفته است وجه تمایزی به حساب نمیآید که مرتب بخواهیم درباره آن صحبت کنیم و نقاط ضعف را با آن بپوشانیم. این یک خودزنی است.
البته جالب توجه است که این تیم شکست را بر نتابد. از سوی دیگر فراموش نکنیم که قاعده تا سال قبل این بود که پیروز نشدن در بازیها را بر نمیتابید و اکنون باید به همان برگردیم. نباید در مقام حمایت مرتکب چنین اشتباهی در حق تیم شویم که ترس از باخت جای ترس از نبردن را بگیرد.
*یک فصل قبل، در چنین موقعیتی
اما در بند پیشتر، نکته این بود که در پایان همان هفته هفتم سپاهان در صدر جدول بود و در پایان هفته نهم، پدیده و یحیی با ۲۰ امتیاز یعنی ۲امتیاز بیشتر از امروز استقلال، در صدر جدول بودند. نیم فصل اول که به پایان رسید، همه اینها تغییر کرده بود. حالا پرسپولیس در صدر جدول و تعیینکننده قهرمانی بود. در فاصله هفتم تا پانزدهم البته از بهانهجویی و توجیه این قبیل مسایل خبری نبود. کالدرون، بعضی تحرکات در ارتباط با بحث داوری داشت که جزو همان شگردهای مربیگری بود و خیلی هم کمکی نکرد.
حالا میتوانیم از خودمان بپرسیم چرا دوباره همان اتفاقها روی ندهد. قطعا شدنی است ولی راه و رسم خودش را دارد. با برخوردهای هیجانی امکانپذیر نیست چه علیه یحیی یا بازیکنان باشد چه به سود آنها. همه باید راه و رسم درست را بروند. میخواهد هواداران باشند، میخواهد مدیران، مربیان و بازیکنان پرسپولیس.
هیچ راهی برای حمایت وجود ندارد که بخشی از آن از مسیر نقد نگذرد و هیچ راه منفعتی برای پرسپولیس نیست که از مسیر کوبیدن و لِه کردن کادر فنی و بازیکنان عبور کند.
*از کادر فنی و بازیکنان تا مدیران، محکوم به تلاش بیشتر
در این که بخشی از توان بالقوه پرسپولیس تحلیل رفته است شکی نیست. این توان چه با تغییرات در کادر فنی روی داد و چه با جدایی مرحله به مرحله بازیکنان. حتی اگر در تمام موارد، نفرات همتراز جذب شده بودند که در بعضی موارد چنین نبود، این میزان و نسبت از تغییرات به خودی خود مساله ساز تلقی میشد. حالا این که چه میزان از این پروژه تحلیل بردن پرسپولیس هدایت شده بود و چه میزان ناخواسته اتفاق افتاد خود به مجال دیگری برای بررسی نیاز دارد ولی در کل منکر شدن هرگونه برنامهریزی برای این منظور، قابل قبول نیست هرقدر هم که بخواهیم، سادهلوحانه به قضایا نگاه کنیم.
قبل از این هم نوشته بودیم با شرایط پیش آمده، پرسپولیس برای رسیدن به قهرمانی به بهکارگیری درصد بیشتری از توان خود برای قهرمانی نیاز دارد. پس ذهنها و ساقها باید بیشتر کار کند. پرسپولیس اگر به قدری پتانسیل داشت که مثلا با ۷۰درصد قوا هم به خواسته خود میرسید الان باید از ۹۰درصد توان استفاده کند. این عدد کار را سخت میکند ولی در مرز غیر ممکن حرکت نمیکنیم. ما ناچار از اشتباهات کمتر و بهرهوری بیشتر هستیم. کاری که فقط در حیطه فعالیت کادرفنی و به ویژه سرمربی قرار دارد.
به بیان سادهتر میخواهیم بگوییم پرسپولیس در ترکیب کادرفنی و بازیکنان، ابزار رسیدن به قهرمانی را دارد ولی هر یک از آنها باید در سطح بالاتری از کارایی فصل قبل خود باشند. در اینجاست که مسایل انگیزشی، ذهنی، بدنی، تمرین و تاکتیک اهمیت پیدا میکند. در این شرایط باید در نظر بگیریم که بر اساس تحلیلها به عنوان مثال کادرفنی استقلال در قوارهای نیست که بتواند از تمام ظرفیت بازیکنان خود استفاده کند و این همانجایی است که کادرفنی پرسپولیس باید درست سر پیچ، رقیب خود را غافلگیر کند. منظور از سرپیچ لزوما دربی نیست.
پرسپولیس باید به هوادار نشان دهد که خود را در مسیر دلخواه قرار داده است و از کاستیهای خود میکاهد، در این حالت پرسپولیس همان تیمی است که تکلیف قهرمانی را مشحص میکند.
البته همه اینها جدای از آن کاری است که بخش مدیریتی باید انجام بدهد از تلاش برای کم کردن مشکلات تا نقلوانتقالاتی که در پیش است. در واقع خود این بخش کار مطلب مفصل و جداگانه دیگری را طلب میکند.
*داوران کارشان را میکنند، جلوی اشتباهات خودمان را بگیریم
مسایل تاثیرگذار زیادی برای رقم خوردن سرنوشت رقابتها وجود دارد. قطعا داوریها و البته عملکرد کمیتهانضباطی از جمله این موارد است ولی مساله این است که در سالهای گذشته، هر چند به این موارد میپرداختیم تا حداقل فضا برای تاخت و تاز دیگران خالی نماند ولی تمام قهرمانیها را مدیون این مساله بودیم که در حقیقت درونی خودمان، تفکر حاکم این بود که باید قهرمانی را از چنگ همگان بیرون بکشیم. فرق داد و فریادهای پرسپولیس با دیگران در این نکته بود که آنها اسیر حرفها و ادعاهایشان بودند ولی پرسپولیس حرفش را میزد ولی بعد با این باور که سرنوشت را خود باید تعیین کند، راه خویش را میرفت.
حالا هم اوضاع از همین قرار است. بر اساس عرف فوتبال ایران، اصلا قرار نیست در یک بازی مثل دربی لزوما قضاوت بدون اشتباه را شاهد باشیم و اشتباه هم که روی دهد بر اساس همان عرفی که گفته شد قرار نیست به سود استقلال نباشد. پس پرسپولیسی برنده است که روی کار خودش متمرکز باشد. این که استقلال در هفتههای گذشته از اشتباهات داوری بهره برده است یک حرف است و اینکه حریفان ما هم از اشتباهات ما سود بردهاند یک بحث دیگر. جلوی اشتباهات داوران را نمیتوانیم بگیرم ولی جلوی اشتباهات خودمان را چطور؟
*تکلیف لیگ را پرسپولیس تعیین میکند
یک نفر در حمایت از سرمربی تیم و البته در واکنش به یک هتاکی در شبکههای اجتماعی توئیت زده بود؛ «یحیی بهترین مربی ایرانیه حال حاضره. (حالا) هافبکها تو بازی ۴تا پاس سالم نمیدن بعد به یحیی توهین میکنن. یک صحنه از بازی نشونم بدین که تعویض منطقه (بازی) داشته باشیم یا بیشتر از ۴-۵تا پاس رو به جلو داده باشیم. پاسهای بلند همهشون اشتباه و هزارتا ایراد دیگه»
به این ها موارد دیگری را هم اضافه کنم. مثلا از فینال تا پایان بازی با سپاهان را نگاه کنیم و ببینیم گلها را چگونه خوردیم، پنالتیها و موقعیتها را چگونه دادیم. بعضی ایرادها، مرتب تکرار میشود.
در آن توئیت هم از جهتی درست گفته شده بود ولی، این معایب را چه کسی، چگونه و کجا باید مرتفع کند؟ این معایب از تمرینات، روش بازی و آرایش نفرات میآید. از سوی دیگر ما که لیگ قهرمانان را تا فینال رفتیم، میدانیم هر چند فقدان عیسی، شجاع و بشار یک جاهای خالی را در تیم ایجاد کرد ولی به استناد همان بازیها، توان رفع این مشکلات از کادر فنی دیده شده است. در هر صورت هم قرار نیست با بروز مشکلات و نقصها خیلی سریع پشت یکدیگر را خالی کنیم. باید خودمان را به تعادل برسانیم و قطعا اگر این ترس و رویکرد توجیهگرایانه و قضاوتهای تکبُعدی را کنار بگذاریم، پرسپولیس همچنان در موقعیتی قرار است که تعیین میکند قهرمان لیگ خودش خواهد بود یا دیگری. با تمام بیمهریها، نا داوریها، پول هنگفتی که باید به بودیمیر بدهیم و نقلوانتقال نیمفصلی که نمیدانیم سرانجامش چه میشود این ما هستیم که اگر اراده و درست عمل کنیم، تکلیف قهرمانی را مشخص میکنیم. باید ترسهای کاذب را از خود دور کنیم که منجر به برخوردهای استرسی و سلسله اشتباهات میشود. این حرف را همه باید جدی گرفت، چون وقوع آن را از هواداران تا کادرفنی و بازیکنان شاهد هستیم.