این افراد اعتقاد دارند کریمی چون اهل زد و بند نیست و البته به قول معروف خیلی شفاف و صاف است میتواند دست خیلی از افراد را از فدراسیون فوتبال کوتاه کند. البته با توجه به مقبولیتی که در جامعه بینالمللی فوتبال دارد میتواند به فدراسیون کمک کند. البته این دیدگاه و نظر موافقان کریمی است اما در اردوی مخالفان شرایط چیز دیگری است.
از همان روز اول مخالفان کریمی روی ۳ موضوع مانور دادند و اعتقاد داشتند با توجه به این مسایل کریمی نمیتواند ریاست فدراسیون فوتبال را بر عهده بگیرد. مخالفان و منتقدان کریم معتقد هستند او سواد آکادمیک ندارد، تجربه مدیریت در سطح بالای فوتبال را ندارد و البته در مسایل اقتصادی هم وارد نیست.
این ۳ نقد شاید در نگاه اول درست باشد اما وقتی به قضیه طور دیگری نگاه میکنیم میبینیم که چرا کریمی نباید شانس ریاست در فدراسیون فوتبال را داشته باشد.
ایراد اول به کریمی این بود که سواد آکادمیک ندارد و به همین واسطه نمیتواند رییس فدراسیون شود. حالا سوال اینجاست که قبل از این آنهایی که در فدراسیون و در فوتبال ایران باسواد بودند و با القابی مانند دکتر و مهندس شناخته میشدند چه گلی بر سر فوتبال زدند؟ در چند سال اخیر بیشترین ضربه را همین دکترها و مهندس ها به فوتبال ایران زدند، آنهایی که بهواسطه مدرک دانشگاهی شان وارد فوتبال شدند اما در عمل دیدیم که جزوه ضربه و ضرر کاری نکردند. وقتی یک نفر مثلا با مدرک دکتری و مهندسی به این اندازه به فوتبال ضربه زده چرا نباید به کسی که فرزند این فوتبال است و حالا تحصیلات آکادمیک ندارد فرصت ریاست نداد؟
هرچند که خیلی از مدارکی که مدیران فوتبالی به آن مینازند و بهواسطه آن دکتر و مهندس شدند با مدارک درست نیست و وقتی پی این مسایل را می گیرید به چیزهای عجیب و غریب برمیخورید. این درست است که داشتن سواد آکادمیک برای ریاست یک نهادی مانند فدراسیون فوتبال بسیار مهم و حیاتی است، اما مگر قبل از این و در چند سال گذشته دکتر و مهندسهای فوتبال چهکار کردند که کریمی نمیتواند بکند؟
موضوع دیگری که باعث شده اکثر منتقدان کریمی روی آن مانور بدهند و واسطه آن بخواهند بگویند که کریمی نباید رییس فدراسیون شود بحث تجربه مدیریتی در فوتبال است. منتقدان میگویند که کریمی چون هیچ تجربه مدیریتی در سطح بالای ورزش و فوتبال ندارد شایستگی این را ندارد که به عنوان رییس فدراسیون انتخاب شود، اما اینجا هم سوالاتی مطرح میشود.
اینکه کریمی تجربه مدیریت ندارد درست، اما تمام اتفاقها و بدبختیهای چند سال اخیر فوتبال را چه کسانی رقم زدند؟ مخصوصاً در بحث فدراسیون فوتبال آیا امثال کریمی که تجربه مدیریت نداشتند افتضاحاتی مانند قرارداد کیروش و ویلموتس را امضا کردند یا مدیران باتجربه فوتبال؟ مگر کریمی بود که در قرارداد کیروش پاداش مقام سوم جام ملت های آسیا قرار داده که اصلا وجود خارجی ندارد؟ مگر کریمی بوده که آن قرارداد عجیب وغریب با ویلموتس را امضا کرد تا فوتبال و ورزش ایران ضرری چند ۱۰۰ میلیارد تومانی بدهد؟ وقتی میبینیم که مدیران باتجربه فوتبال ایران چنین ضرر و زیانهایی بر بدنه و پیکره فوتبال وارد کردند این سوال را از خودمان میپرسیم چرا کریمی مدیر نشود؟
الان مسوول وضعیت بد تیم ملی کشورمان برای صعود به مرحله بعدی انتخابی جام جهانی و جام ملتهای آسیا چه کسی است؟ آیا مقصر این وضعیت یک مدیر بیتجربه است یا جمعی از مدیران باتجربه و پرمدعا؟ آنهایی که خیلی هم به برخی پستهای نمایشی در کنفدراسیون فوتبال آسیا یا فیفا افتخار میکنند، اما در عمل جز ضرر و ضربه، کاری برای فوتبال نکردند.
اصلاً بحث کریمی و حمایت از او برای انتخاب فدراسیون فوتبال نیست اما یک نفر جواب این سوال را بدهد که تمام اتفاقات بد چند سال گذشته فوتبال ایران توسط چه کسانی رقم خورد؟ آیا مدیران جوان و بیتجربه چنین ضررهای هنگفت و سنگینی را ازنظر مادی و معنوی به فوتبال زدند یا مدیران باتجربه پرمدعا؟ این مساله نمیتواند به خودی خود دلیل محکم برای انتقاد از علی کریمی و جلوگیری از حضور او در انتخابات فدراسیون فوتبال باشد یا اینکه دلیلی برای اینکه کریمی نمیتواند رییس فدراسیون شود.
مساله دیگری که منتقدان کریمی روی آن مانور میدهند بحث مسایل اقتصادی است. آنها اعتقاد دارند که کریمی سررشتهای در مسایل اقتصادی ندارد و این برای فدراسیونی که گردش مالی زیادی دارد خوب نیست. شاید به خودی خود این جمله، جمله غلطی نباشد اما باز هم سوال پیش می آید که مدیران قبلی که هم باسواد و هم تجربه مدیریت داشتند و هم در مسایل اقتصادی دستی بر آتش داشتند چهکاری برای فوتبال ایران کردند؟ غیر از این است که در این چند سال فوتبال ایران و علیالخصوص فدراسیون فوتبال ضررهای مالی هنگفتی به بار آورده و از آن طرف نتوانسته درآمد زایی داشته باشد؟ بعد هم کریمی ممکن است در مسایل اقتصادی سررشته نداشته باشد اما قطعا در تیم او هستند کسانی که بتوانند از پس این کار به خوبی بر بیایند.
مگر حمیدرضا مهرعلی که برای حضور در هیات رییسه فدراسیون ثبت نام کرده دوست نزدیک و قدیمی عزیزی خادم نیست که با وساطت وی از اردیبهشت امسال به عنوان دستیار ویژه اقتصادی فدراسیون فوتبال انتخاب و معرفی شده؟ اگر بهاروند و عزیزی خادم راه حلی برای عبور از مشکلات اقتصادی فوتبال داشتند و این راه حل مهرعلی بوده چرا در ۸ ماه گذشته نتوانسته فدراسیون را از این فلاکت نجات بدهد و در ۴ سال آینده با همین ترکیب تکراری چگونه مدعی می شوند که می توانند به فوتبال کمک کنند و اعضای مجمع فدراسیون چگونه به این گزینه ها رای میدهند؟
هر چه هست ادله ای که از آن برای عدم حضور و ریاست علی کریمی در فدراسیون فوتبال پافشاری میکنند ادله خیلی درستی نیست. البته از این جهت که برخی این ادله را با مدیران فعلی و قبلی فدراسیون مقایسه میکنیم میبینیم که کریمی هم میتواند رییس فدراسیون شود. کریمی به همراه آجرلو تنها چهرههای فوتبالی انتخابات فدراسیون فوتبال هستند و شاید بشود برای یک بار هم که شده و حداقل برای یک دوره که شده به یک فدراسیون فوتبالی و نه سیاسی متکی اعتماد کرد.
با اینکه شواهد نشان میدهد کریمی شانس بالایی برای انتخاب به عنوان رییس فدراسیون ندارد، اما بد نیست یک بار به هم اهالی فوتبال اعتماد شود. قطعا کریمی تیم قدرتمندی را برای هدایت فدراسیون فوتبال در نظر دارد و ضعف های احتمالی اش را هم با انتخاب مدیران درست پوشش می دهد، پس بهتر است یک بار هم که شده به اهالی فوتبال اعتماد شود. هرچند با توجه به شرایطی که مجمع فدراسیون دارد و اخباری که شنیده میشود، انتخاب علی کریمی به عنوان رییس فدراسیون تقریبا امری محال است.