وقتی درباره حضور در فینال آسیا و قهرمانیهای پیاپی در لیگبرتر سخن میگوید، میدانیم همین پرسپولیس را میگوید ولی سخنش رنگ و بوی پرسپولیسی را میگیرد که گویی اوضاع آن گل و بلبل است، به این نتیجه میرسیم که شاید پرسپولیس دیگری هم در کار باشد. هرچند خوب میدانیم که چنین نیست. مقوله غریبهای نیست که مسوولان و مدیران خود را پشت سر اعداد و آمار و حتی موفقیتهای دیگران مخفی کنند. این یک رسم دیرین است. برای این که کمکاریها و سوءمدیریتها را پشت ان مخفی کنند.
مسعود سلطانیفر از موفقیتهای میگوید که در گذشته کمسابقه بود ولی بحث اصلی این است که عامل این موفقیت چه بود؟ در چه شرایطی به دست آمد؟ آن شرایط محصول کار چه کسانی بود. ما درباره موفقیت در شرایط بد سخن میگوییم. شرایط بدی که محصول کار وزارت یا مدیران منصوب آن بود. درباره روزهای پر از استرس و دغدغه هواداران حتی در روزهای جشن قهرمانی. اینها را که فراموش نکردهایم.
در واقع وزارت ورزش میتواند بگوید عامل عدم قهرمانی پرسپولیس در آسیا بود یا حداقل اینکه کارهای لازم را برای تحقق این هدف انجام نداد. عوامل ناکامی پرسپولیس برای رسیدن به قهرمانی آسیا در سال ۲۰۱۸ چه بود. عامل اصلی، خالی شدن تیم از مهرهها به دلیل محرومیت بود که مدیران وزارت در آن نقش داشتند.
*رجزخوانی به لطف اقدامات برانکو
همه میدانیم، آنچه در پرسپولیس اتفاق افتاد، محصول کار و فلسفه برانکو ایوانکوویچ بود. کار و فلسفهای که هر مربی ایرانی در پیش بگیرد، به موفقیتهای مشابه میرسد. البته کمی با نوع تربیت ایرانی فاصله دارد و به همین دلیل اجرایش سخت است. همان فلسفه هنوز هم در حال کمک کردن به پرسپولیس است حتی اگر یکی از بازیکنان دوران برانکو در زمین نباشد. این حرف شاید خوشایند یحیی نباشد ولی این عین واقعیت است والبته به معنای نادیده گرفتن تاثیر او نیست. از اصل موضوع خارج نشویم. این عادلانه و عاقلانه نیست که حاصل کار دیگران را به نام خود ثبت کنیم و با آن فخر بفروشیم، هر چند که بخواهیم یا نخواهیم، جزو کارنامه مدیران ثبت خواهد شد و همین باید برایشان کافی باشد. سلطانیفر نه میتواند بگوید که آمدن برانکو، حاصل تدبیر او بود و نه نگهداشتن او.
*وزارت، مسوول کم شدن وزن بازیکنان
معیار دیگر میتواند ورود و خروج نفرات باشد. پرسپولیس بعد از نایب قهرمانی در لیگ برتر، بازیکنانی را جذب کرد و برانکو پایه اولین قهرمانی را روی آنها قرار داد و بعد از آن بود که سلطانیفر آمد. آیا از آن زمان وزن بازیکنانی که از دست داده شد بیشتر بود یا بازیکنانی که جذب شدند؟ پاسخ این سوال میتواند معیار خوبی برای عملکرد مدیران منصوب سلطانیفر باشد. کمی صداقت با خود، بد هم نیست. آنچه در این مدت باعث شد که با وجود این عدم تعادل در ورود و خروج نفرات، پرسپولیس، آنقدر سنگین بماند که برتری خود را حفظ کند، وزنی است که بازیکنان در پرسپولیس به دست آوردهاند. سلطانیفر اگر آن چه در پرسپولیس میگذرد را محصول عملکرد خود و مجموعهاش میداند، محصول این روند منفی جابهجایی بازیکنان نیز هست. در این مدت روند در استقلال متفاوت بوده است ولی آنها برانکو نداشتند.
*همه اقدامات لازم برای به فینال نرفتن پرسپولیس
سلطانیفر از حضور در فینال آسیا سخن میگوید. این حضورها چگونه رقم خورد؟ اصلا قرار بود رقم بخورد؟ آیا با شرایطی که وجود داشت باید رقم میخورد؟ چه کاری انجام شده بود که وزارت، آن را نتیجه کار خود بخواند. فینال ۲۰۱۸ در حالی اتفاق افتاد که پرسپولیس محروم از چذب بازیکن بود و در آن شرایط هم نتوانست بعضی نفرات را حفظ کند. آن موفقیت، بیش از آنکه حادثه باشد، یک حماسه فوتبالی بود که آسیا را به شگفتی وا داشته بود. پرسپولیس با چند بازیکن تا فینال رقابتها رفته بود. کدام برنامهریزی وجود داشت که بگوییم نتیجه بخش بود؟
حالا سراغ فینال ۲۰۲۰ برویم. پرسپولیس در حالی به مرحله متمرکز رفت که نفرات مهمی را از دست داده بود. نفراتی که جذب شدند هم اصلا تصور نمیشد در آن حد که دیدیم ظاهر شوند. از سوی دیگر یک تیم بعد از آن همه تغییر باید وارد فاز ناهماهنگی میشد. در واقع همه چیز برای ناکامی فراهم شده بود. چگونه چنین فینال رفتنی را میتوان نتیجه عملکرد وزارت ورزش دانست در حالی که همه چیز از یک سال قبل به زیان پرسپولیس رقم خورده بود و مهمترینش بیثباتی روی نیمکت بود. برای نکام شدن پرسپولیس، چه کار دیگری لازم بود که انجام نشد. شاید درستتر این باشد که بگوییم اقدامات جواب نداد و پرسپولیس موفق شد.
*عامل عدم قهرمانی در آسیا
در واقع وزارت ورزش میتواند بگوید عامل عدم قهرمانی پرسپولیس در آسیا بود یا حداقل اینکه کارهای لازم را برای تحقق این هدف انجام نداد. عوامل ناکامی پرسپولیس برای رسیدن به قهرمانی آسیا در سال ۲۰۱۸ چه بود. عامل اصلی، خالی شدن تیم از مهرهها به دلیل محرومیت بود که مدیران وزارت در آن نقش داشتند. در آن مقطع اصرار سازمان لیگ برای برگزاری بازی با سایپا بی دلیل بود و زمان لازم برای مقابله با پدیده اختلاف ساعت را ازپرسپولیس گرفت. وزارت ورزش حتی برای یک پرواز مستقیم به ژاپن کاری نکرد و همه روایت گرشاسبی را شنیدهایم که باشگاه برای خرید بلیت پرواز هم مشکل داشت.
به سال ۲۰۲۰ برویم. فینالی که باید با قهرمانی پایان مییافت. هر کس به فراخور حال دلیلی را مظرح میکند. شاید مهمترینش این بود که حداقل بعد از رفتن ترابی، آلکثیر و علیپور، بازیکن دیگری نباید جدا میشد. حرف درستی است ولی شجاع خلیلزاده رفت. غیر عادی هم رفت. یک ابهاماتی وجود دارد، به ویژه وقتی که میبینیم عوامل وزارت در باشگاه، عامل اصلی این مساله بودند. آیا همین برای این که به سلطانیفر گفته شود؛ خودش و مجموعهاش در نگاه هواداران چگونه به نظر میرسند. غیر از این هم هست. کم نیستند آنهایی که فوتبال را فنی میبینند و اعتقاد دارند اگر دوری از شرایط مسابقه نبود، پرسپولیس، قهرمان آسیا میشد اما نشد.
همه چسز درست بود تا ان شب که ساطانیفر به اردوی تیم رفت. آن شب پرسپولیس مصممی را دید که میتوانست قهرمان آسیا شود. وزارت حد اقل میتوانست از حق پرسپولیس برای اجرای تقویم مسابقات دفاع کند ولی بازی به یکباره لغو شود و این کم است از تیر خلاص نبود. وزارت تماشا کرد حتی اگر دخالتی در آن نداشت.
*بیرون کردن مربیان موفق
وزارت ورزش و جوانان نقش خود را آنجا نشان داد که یک مربی موفق مثل برانکو، به ان شکل از پرسپولیس جدا شد. یک مربی که باید حفظ میشد اما مدیرنی به پرسپولیس فرستاده شده بودند که سالها قبل هم در چالشها با برانکو حاضر بودند و درنهایت او جدا شد. سپس نوبت به کالدرون رسید. او هم موفق بود. پرسپولیس را قهرمان نیم فصل کرد و نتیجهاش جدایی بود. از یک طرف جدایی مربیان موفق که میتواند معنای خوبی نداشته باشد و از سوی دیگر ثبات را از نیمکت بگیرد. این اتفاقها برای ناکامی تیم ها کافی هستند و نه کامیابی. حالا اگر نتیجه چیز دیگری بود، وزارت نمی تواند ان را به نام خود تمام کند.
*افزایش عجیب بدهیها
پرسپولیس در این چند سال با افزایش بدهی و تعهدات روبهرو بوده است. شاید مسعود سلطانیفر به این افتخار میکند. پرونده برانکو و دستیاران او بعد از آن همه پرداخت هنوز بسته نشده است. امکان توافق با نصف مبلغ سلب شد و نتیجه را میدانیم. حالا تصور کنیم پرسپولیس فقط مجبور به پرداخت ۵۰۰ هزار دلار کمتر بود. پرسپولیس یک بدهی سنگین هم بودیمیر دارد و در اینده نزدیک هم نوبت پرونده کالدرون و دستیارانش میرسد در حالی که بدهی ۵۰۰ هزار دلاری مالیات برانکو هم بایدرداخت شود.
مدیران گماشته شده از سوی وزارت، فقط برای یک بازی، پرسپولیس را زیر بار تعهد نزدیک به ۴۰۰ هزار دلار به کالدرون و دستیاراتش بردند. آیا اینها مواردی هستند که مایه فخر و مباهات شوند؟
*قرارداد دردساز با کارگزار
پرسپولیس برای مقطع زمانی تیر ماه سال۱۳۹۷ تا خرداد ماه سال۱۳۹۸، درآمدی نزدیک به ۶۴ میلیارد تومان به عنوان کارگزار داشت. درحالیکه همیشه صحیت از درآمدهایی میشد که به عنوان طلب باقی میماندند. حالا اگر همان ۶۴ میلیارد تومان را ملاک قرار بدهیم و فقط سالی ۲۰ در صد به این در آمد اضافه کنیم، در آمد پرسپولیس از تیر ۹۸ تا خرداد ۱۴۰۰ باید به حداقل ۱۶۰ میلیارد میرسید. تازه اگر رشد چند برابری ارز و تاثیری که باید روی افزایش این درآمد میگذاشت را در نظر نگیریم. این قرارداد کارگزاری را چه کسی بست که مجموه درآمد این زمان را به عدد ۱۱۰ میلیارد تومان محدود کرد، آن هم با سلب حقوق قانونی و بدیهی باشگاه برای در اختیار داشتن، اختیار امور مربوط به خود در بعضی حوزهها.
آیا این قرارداد را مدیران گماشته شده از طرف وزارت ورزش نبستند تازه اگر بهایی به شایعات، مبنی بر نقش آفرینی افرادی در وزارت ورزش یا عوامل نزدیک به انها و وزیر، ندهیم.
*عدم ثبات در بخش مدیریت
پرسپولیس در چند سال اخیر بار دیگر با بیثباتی در بخش مدیریت روبهرو شده است. طبق موازین قانونی، هیات مدیره پرسپولیس، وضعیت قانونی ندارد. و مصوبات آن فاقد اعتابر است. این را صرفا از جهت عدم ثبت در شرکتها نمیگوییم. مساله این است که هیات مدیره پرسپولیس بدون ۵ عضو، شکل قانونی ندارد. از سوی دیگر با اعضایی روبهرو بودهایم که مرتب با یکدیگر در حال چالش و درگیری بودند، یا این که با کادر فنی تقابل داشتند. دور از چشم یکدیگر جلسه میگذاشتند و اتفاقهای بسیاری که گاهی باعث جنگهای نیابتی بین آنها در عرصه رسانهای یا شیکههای اجتماعی شد. این ها همه هدایای وزارت برای پرسپولیسی بودهاند که خود را با چنگ و دندان و حمایت هوادارانش، حفظ کرده است.