استقلالیها خودشان میخواهند این گونه باشد و ما هم مشکلی با این مساله نداریم. البته هراز چندگاهی، حرفهایی میزنند که از فرط بی منطق بودن، میتواند، همه را کلافه کند، اما فراموش نکنیم؛ پیروزی در هر نبرد حداقل محصول ۲ عامل است. یکی آنچه ما انجام میدهیم و دیگر آنچه که طرف مقابل ما انجام میدهد.
*انتحاری وزیر جوان برای مهار دیگ جوشان استقلال
روز جمعه، پرسپولیس قهرمانی نیم فصل خود را با بازگشت به صدر جدول، رقم زد. صدر جدول لیگ سراسری، جایی است که نه فقط در این ۵،۶ سال اخیر که از بدو شکلگیری فوتبال در ایران، پرسپولیس بیش از هر جایی به آن خو گرفته است و البته صدر جدول فوتبال ایران هم، بیش از هر تیمی پرسپولیس را به خود دیده است.
استقلالی که در شروع این فصل در روندی مخالف با پرسپولیس که مرتب بازیکنان کلیدی را از قلب دروازه تا راس خط حمله از دست داد، بازیکنان خود را به هر قیمتی جذب کرد و ستارههای جدیدی را هم به خدمت گرفت، خیالش راحت بود که در این فصل، از دست رقابت با پرسپولیس آسوده است و فقط باید امثال سپاهان را پشت سر بگذارد.
آنها خیالشان، بیشتر زمانی آسوده شد که آن تیم با آن همه مهره را به ترکیبی از مربیان سپردند که اکثر نوابغ استقلالی و البته نه همه آنها، در آن حضور داشتند. البته آنها در چنان شرایطی، باز هم بیشتر میخواستند و برای آن تا تجمع برابر مجلس هم رفتند و البته بر خلاف رفتاری که با پرسپولیسیها شد برای آنها فقط کیک و نوشابه نبردند.
در آن زمان، عقلا میدانستند که استقلال با خود چه میکند. درایت در آن جمع به شکلی است، که هر قدر بر داراییهایشان افزوده شود، از آسایش آنها کم و بر سنگینی باری که حمل میکنند، افزوده میگردد.
این جنگ و رقابت به قدری نابرابر بود که استقلالیها، روز جمعه واقعا حرفی برای گفتن نداشتند، اگر آذری جهرمی، وزیر ارتباطات در روز قهرمانی نیمفصل پرسپولیس، کریخوانی نمیکرد تا استقلالیها به تعبیر خود وزیر، کمی خودشان را تخلیه نمیکردند. بد هم نشد. این سوپاپ باعث شد تا کمی از فشار دیگ جوشان هواداران استقلال کم شود و اگر این تخلیه روانی به قدری باشد که باعث عدم مطالبهگری درست توسط استقلالیها و برقراری وضعیت کنونی گردد، برای پرسپولیسیها که خوشایند است. از این منظر کار وزیر جوان، حکم انتحاری را داشت که شاید برای خودش دردسر شد ولی برای همفکرانش(البته از نوع فوتبالی) غنیمت به ارمغان آورد.
*هوادارانی که سرشان به طاق کوبیده شد
در چنین شرایطی، آنها که با ۵ گل پرسپولیس و رفتنش به صدر دیگر لام تا کام حرف نمیزدند، ناگهان نطقشان باز شد. در میان آنها بودند کسانی که به خاطر عملکردشان، باید پاسخگوی هواداران استقلال میشدند و این فرصت را مغتنم دیدند تا ادای تعصب را در بیاورند و سر هواداران استقلال را مانند گذشته به طاق بکوبند.
در این میان البته نگاهی به پاسخهایی که دادند هم جالب توجه است و مطالبی که رد و بدل میشود، میتواند سوژه نقد و بررسی قرار بگیرد.
* فلسفه وجودی استقلال را از قهرمانی امجدیه دریابید
قبل از هر چیز، بد نیست سراغ پاسخ خلیلزاده رییس هیات مدیره استقلال برویم. صد البته به اندازه رییس چندی پیش هیات مدیره پرسپولیس مشکل ساز نبوده است ولی به هر حال، باید پاسخگوی عملکرد خود باشد ولی فعلا که یک روز کاسهکوزهها سر مدیران عامل میشکند، یک روز سر مربیان و یک روز هم بالاخره یک ارتش مخفی سایبری هست که آسمان و ریسمان ببافد و بالاخره وزیری یا وکیلی را پیدا کنند که حواس هواداران استقلال را به سمت و سویش پرتاب کنند.
خلیلزاده دیروز البته تکذیب کرد که برای گذاشتن استوری با جهرمی هماهنگ کرده است که البته برای ارزیابی درستی و نادرستی این تکذیب، باید آن را کنار حرفهای دیگر و اوضاع و احوال این روزهای استقلال گذاشت.
او در صفحه اینستاگرامی خود پاسخی در ۶ پاراگراف میدهد که فقط ۴ پاراگراف آن درباره این است که استقلال قهرمان آسیا شده است. البته که اگر قرار بر نقد باشد باید درباره کوپا امجدیه بیشتر صحبت کرد. این که استقلال چگونه در آن رقابتها حاضر شد و سهمیه برای کدام تیم بود؟ بعضی اتفاقات به ظاهر موفقیت هستند ولی در واقع به بخشی از فلسفه رفتاری بدل میشوند که چندان هم خوشایند نیست. البته فعلا از کنار این موضوع میگذریم.
*سوال کنفدراسیون بهترین پاسخ برای رییس آبیها
و اما بهترین پاسخ برای خلیلزاده، شاید همان سوال کنفدراسیون از کاربرانش باشد که پرسیده بود، به نظر شما کدامیک از تیمهای استقلال، پرسپولیس، سپاهان و ذوبآهن تاکنون فینال لیگ قهرمانان آسیا را به خود ندیدهاند و پاسخ درست هم استقلال بود.
*وعده سرخرمن، تنها خروجی مدیریت و پست خلیلزاده!
همانطور که گفتیم؛ ۴ پاراگراف از ۶ پاراگراف به اتفاقاتی مربوط میشود که خوب یا بد، در گذشته و توسط دیگران رقم خورده است. پاراگراف اول هم کلی گویی با تریپ نصیحت است و پاراگراف آخر هم به قول قدیمیها، وعده سرخرمن به جمعیت هواداران استقلال که لابد باید هورا بکشند برای چنین پاسخی که این طرفیها را اتش زد و نه آنطرفیها را خنک کرد.
نکته دیگری که توجه استقلالیها و رسانهها را به آن جلب میکنیم این است که رییس هیات مدیره این باشگاه از این زمانی که خود مسوولیت داشته است و اصولا درباره سالهای اخیر آن باشگاه، حرفی برای گفتن نداشته است. او در ۶ پاراگراف پاسخ داد و با این که قلم و دگمه تایپ زیر دست خودش بود از عملکرد باشگاه در زمان خودش حرفی برای گفتن نداشت. فقط همان وعده سرخرمن.
صد البته اگر اوضاع استقلال اینگونه است تقصیر پرسپولیس نیست. استقلالیها حتی نمیتوانند بگویند این مدیران را وزیری گذاشته است که متهم به حمایت از پرسپولیس است. دلیل سادهای هم دارد. سلطانیفر، بدتر از آنها را بالای سر پرسپولیس گذاشته بود.
*وقتی عضو هیات مدیره استقلال اصلا نمیداند، حرفهای گری یعنی چه؟
و اما یکی دیگر از پاسخ دهندگان، مهدی عبدیان، عضو هیات مدیره است. او که کلا وارد فاز هوادار حرفهای میشود و به آذری جهرمی حمله میکند. عبدیان با مطلبی که منتشر میکند نمونه بارزی از مدیرانی است که در فضا سیر میکنند. هوادار حرفهای مسخره ترین حرف در فوتبال است. حداقل پرسپولیس تیمی نیست که برای هوادار داشتن نیاز به پرداخت پول داشته باشد. عبدیان فقط یک اصطلاح حرفهای را در حوزه فوتبال شنیده است و به کلی از آن چیزی نمیداند. با چنین اعضایی، معلوم است که کار استقلال همین میشود و مقصرش خود هوادار استقلال است که وقتی یک عضوی پول بدهد او را روی سر خودش میگذارد و این فرد حتی تعریف حرفهایگری در فوتبال را نمی داند و هنرش میشود جذب محمد نادری.
*این هم فرهنگسازی بخش فرهنگی استقلال
اگر کمی صبر کنید از این هنرنماییها زیاد وجود دارد که برای شما تعریف کنیم. در واقع استقلالیها باید یک لقمه بخورند و صد لقمه دور سر آذری جهرمی بچرخانند که با یک استوری باعث شد مدیران استقلال، آنچه در چنته دارند را رو کنند. به قولی، تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد.
نفر بعدی هم محمد حسین مولایی دارای دکترای فرهنگ و رسانه و از مجریان با سابقه رسانه ملی است که اکنون مدیریت بخش فرهنگی و ارتباطات استقلال را برعهده دارد و با این وجود آن مطلب را در پاسخ به وزیر ارتباطات میدهد. آنجا که با کنایه از نقش مسعود در موفقیت پرسپولیس سخن میگوید و چه کسی است که نداند منظور همان مسعود سلطانیفر است. البته این که فردی با وجاهت فرهنگی، خود رواج دهنده فرافکنی و فرار از مسوولیت است نشان میدهد که استقلال از کجاها ضربه میخورد و باز هم هواداران استقلال، بدون دلیل و منطق به پر و پای پرسپولیس، میپیچند!
نکته دیگر این که مولایی بالاخره با واسطه یا بی واسطه توسط همان وزیر یا عوامل آن در همان باشگاهی پست گرفته است که زیر نظر وزیر ورزش است!!
به هر حال شاید بد نباشد این تذکر داده شود که وجهه فرهنگی افراد به شعرگویی نیست و آداب دیگری دارد.
*دیگر چه بلایی مانده که سر پرسپولیس نیاوردهاند
مساله خیلی ساده است. در استقلال همه میخواهند از زیر بار پذیرش مسوولیت وضعیت کنونی فرار کنند. به طور کلی طرح موضوع توجه ویژه به پرسپولیس، دیگر امر مسخره شده است. اگر یک هوادار بخواهد به قدر ذرهای وارد این بحث شود، آگاهی و قدرت استدلال خود را زیر بار برده است.
پرسپولیس تیمی است که وقتی قرار بود برای فینال آسیا برود نه تنها مورد حمایت قرار نگرفت بلکه اجرای تقویم لیگ برتر، به عنوان حداقل حقوقش لگد مال شد و وزارت هم هیچ کاری نکرد. نتیجهاش هم در بازی با اولسان معلوم شد. بی مهری که هیچ، بلکه بی رحمی با پرسپولیس تا این حد پیش رفته است. استقلالیها هنوز در قید و بند از دست دادن یک استراماچونی هستند و پرسپولیس یک برانکو و بعد کالدرون را از دست داد. به عواید و درآمد استقلال در همین ۲ سال نگاه کنید و به در آمد پرسپولیس با هواداران و قهرمانی بیشتر از محل برندینگ هم توجه کنید. ببینیم پرسپولیس در همین فصل چگونه بازیکن از دست داد و استقلال چگونه بازیکن حفظ کرد و نفرات اسمی دیگر هم به خدمت گرفت.
هر ۲ هم مربی ایرانی داشتند. استقلال، آن قدر بازیکن دارد که فکری نمیتواند ۲ بازی را با یک ترکیب انجام دهد و پرسپولیس گاهی به زمین میرود بدون این که حتی یک مدافع میانی تخصصی برای قرار دادن در زمین داشته باشد. پرسپولیس به طور مرتب پنجرهاش بسته میشود. بازیکنش را برای ۱۰۰ میلیون تومان و ۲۰۰ میلیون تومان از دست داد. دیگر چه بلایی باید بر سر یک تیم بیاید که به زمین گرم بخورد ولی در نهایت، پرسپولیس، پشت حریفان خود را به زمین میزند. در ظواهری مثل پول و بازیکن، پرسپولیس هر چه داشت و دارد، استقلال، بیشترش را دارد و استقلال خیلی چیزها داشت که پرسپولیس از آنها بی بهره بود، اما با تلاش و انسجام و برنامهریزی موفق شد. ما دعواهای کمی هم نداشتیم ولی باز با تلاش و تمرکز آن را پشت سر گذاشتیم و دیگر قرار نیست تاوان بحرانهای داخلی رقیب را هم بدهیم.
*استقلال هر جایی دنبال موفقیت است غیر از زمین فوتبال
در چنین شرایطی، طبیعی است که یک کری خوانی بخواهد دستاویز قرار بگیرد. بعد هم موج عذرخواهی به راه بیفتد. البته آذری جهرمی که در این بخش، ساختار شکنانه عمل کرده است کم نیاورد و دیروز پاسخهای جالبی داد. از جمله این که چون توهین نکرده است، دلیلی برای عذرخواهی نمیبیند.
او در واقع لزوم عذرخواهی از هواداران استقلال را متوجه مدیران آن باشگاه میکند که با عملکرد خودشان کار را به اینجا کشیده اند.
راستی اگر استقلالیها واقعا باور دارند که کاری برای پرسپولیس انجام شده است. همیشه دنبال تغییر مدیران و مربیان هستند. اعتراض میکنند چرا بازیکنان استقلال مرتب تغییر میکنند ولی از خود نمیپرسند وقتی این همه برای جذب نفرات جدید اصرار و تجمع میکنند. این نفرات جدید باید جایگزین چه کسانی بشوند. اگر فکر میکنند پرسپولیس طور دیگری قهرمان میشود، چرا دنبال عوض کردن محمود فکری هستند؟
راستی اگر پرسپولیسی بودن وزیری که نمیتواند تاثیری روی عملکرد ۲ باشگاه داشته باشد، غیر از این که عواید استقلال از بخش ارتباطات را با وجود هوادار کمتر از پرسپولیس، برابر با آن نگه دارد تا صدای کسی در نیاید، آن بالاتر از وزیر که میتواند به او حتی به وزیر ورزش، امر و نهی کند و استقلالی است، چه کسی است. جهرمی به کنایه این را گفت ولی استقلالیها از خودشان بپرسند، چگونه است با برخورداری از چنین چهرههای با نفوذی، چرا به نتیجه نمیرسند؟! احیانا مشکل از خود آنها نیست؟ احیانا مشکل این نیست که راه موفقی را در جایی غیر از زمین فوتبال و با ضرب و زور اعمال نفوذ دنبال میکنند؟ آیا برای اثبات چنین تفکر و نگاه و رویکردی، همان صحبتهای چندی پیش محمود فکری کافی نیست که مسوولان استقلالی نظام به کمک بیایند؟ این چه حرفی بود؟ دعوت به چه چیزی بود؟ خب وقتی هوادار استقلال مسیر را طوری میرود که سرمربی تیم به جای اتکا به آن همه بازیکن و توانایی خود دنبال دخالت سیاسیون برای کسب نتیجه است، انتظار چه وضعیتی را دارند.